سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته نگار

چاره ساز همه چاره جویان

چاره ساز همه چاره جویان

در داستان قرآنی یوسف نبی، قرآن کریم به هنگام اشاره به گذاشتن جام در بار بنیامین به عنوان راه چاره ای برای نگه داشتن برادر نزد خود، از آن با تعبیر ذیل یاد می کتد؛

کَذلِکَ کِدْنا لِیُوسُفَ (1) 

اینگونه، راه چاره، به یوسف یاد دادیم.

در نگاه اولیه، به نظر می رسد این نقشه و چاره اندیشی یوسف برای نگه داشتن برادرش بنیامین که ممکن است به ذهن هر کسی برسد آن قدر مهم، پیچیده و بزرگ نیست که خداوند بخواهد آن را به خودش نسبت بدهد. 

پاسخ این است که انتساب این چاره اندیشی و نقشه به خداوند از آن جهت نیست که ؛ «کاری پیچیده و بزرگ بوده و از انسان متعارف، ساخته نبوده و به طور ویژه و با وحی خداوند آن را به یوسف یاد داده» بلکه این انتساب از آن روست که هر چاره و هر کاری که به ذهن انسانها می رسد به عنایت و عطای الهی است و تمام کارها چه کوچک و چه بزرگ با خواست و هدایت و فیض او صورت می گیرند حتی اگر، راه حلی به ذهن فرد فاسق و مجرم می رسد با خواست و اجازه و اعطا، خداوند رسیده است با این توضیح که او می تواند بین دو مسیر و دو راه حل که هر دو از سوی خداوند، ارائه می شود راهی را که درست است و به سعادت اخروی منجر می شود انتخاب کند چنانکه در آیات 7و 8 سوره شمس آمده است ؛

وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها  فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها

و سوگند به جان آدمى و آن کس که آن را با چنان نظام کامل بیافرید و در اثر داشتن چنان نظامى خیر و شر آن را به آن الهام کرد.

آنچه در باره چاره جویی حضرت یوسف (ع)گفته شد قرآن کریم به طور صریح و آشکارتر در ماجرای جنگ بدر و خاک پاشیدن پیامبر (ص) گفته است آنجا که می فرماید ؛

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‏ (اانفال: 17)

پس شما ایشان را نکشتید و لیکن خدا آنها را کشت، و تو (آن مشت خاک را) نپاشیدى و لیکن خدا پاشید .

 در این آیه ، ابتدا، کار بزرگی چون کشتن جنگاوران کفار قریش،  به خداوند نسبت داده می شود و گفته می شود شما آنها را نکشتید بلکه خداوند آنها را کشت و سپس در ادامه، کار کوچکی مثل خاک پاشیدن توسط پیامبر(ص) ، به خداوند نسبت داده می شود و گفته می شود، این خداوند بود که خاک پاشید.

در ماجرای انتساب چاره جویی یوسف به خداوند، نکته دیگری نیز می تواند دلیل این انتساب باشد و آن مشروعیت کار یوسف در این چاره جویی است زیرا ممکن است برخی فکر کنند کار یوسف در طراحی این نقشه که به متهم شدن برادرش به دزدی، منجر شد کار درست و مشروعی نبوده که خداوند با انتساب این کار به خودش، کار یوسف را تایید و مشکل را حل کرده است. 

بدین ترتیب قرآن کریم، در پی تربیت انسانهایی است که بینش توحیدی مطابق با واقع، داشته باشند به گونه ای که از ریز تا درشت عالم را، گره خورده به اراده، مشیت و خواست خداوند ببینند. در همین راستاست که  شاهدیم در این داستان برای این نگرش توحیدی، گریزی زده است به گزیری ( چاره) که یوسف بکار بست برای همراهی برادر با خودش.

....................................  پاورقی  .............................................................................................................................

1. سوره یوسف :  آیات 69 تا 76؛

وَ لَمَّا دَخَلُوا عَلى‏ یُوسُفَ آوى‏ إِلَیْهِ أَخاهُ قالَ إِنِّی أَنَا أَخُوکَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (69) فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ (70) قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ ما ذا تَفْقِدُونَ (71) قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِکِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ (72) قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَ ما کُنَّا سارِقِینَ (73)

قالُوا فَما جَزاؤُهُ إِنْ کُنْتُمْ کاذِبِینَ (74) قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ (75) فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِیهِ کَذلِکَ کِدْنا لِیُوسُفَ ما کانَ لِیَأْخُذَ أَخاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ وَ فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ (76)

ترجمه:

69- هنگامى که بر یوسف وارد شدند برادرش را نزد خود جاى داد و گفت من برادر تو هستم، از آنچه آنها مى‏کنند غمگین و ناراحت نباش.

70- و هنگامى که بارهاى آنها را بست ظرف آبخورى ملک را در بار برادرش قرار داد سپس کسى صدا زد اى اهل قافله شما سارق هستید!

 71- آنها رو به سوى او کردند. و گفتند چه چیز گم کرده‏اید؟

72- گفتند پیمانه ملک را، و هر کس آن را بیاورد یک بار شتر (غله) به او داده مى‏شود و من ضامن (این پاداش هستم).

73- گفتند به خدا سوگند شما میدانید ما نیامده‏ایم که در این سرزمین فساد کنیم و ما (هرگز) دزد نبوده‏ایم.

74- آنها گفتند اگر دروغگو باشید کیفر شما چیست؟

75- گفتند هر کس (آن پیمانه) در بار او پیدا شود خودش کیفر آن خواهد بود (و بخاطر این کار برده خواهد شد) ما اینگونه ستمگران را کیفر مى‏دهیم.

76- در این هنگام (یوسف) قبل از بار برادرش به کاوش بارهاى آنها پرداخت، و سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد، اینگونه راه چاره به یوسف یاد دادیم او هرگز نمى‏توانست برادرش را مطابق آئین ملک (مصر) بگیرد مگر آنکه خدا بخواهد، درجات هر کس را بخواهیم بالا مى‏بریم و برتر از هر صاحب علمى، عالمى است.





در این وبلاگ
در کل اینترنت