سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته نگار

تبیین به زبان عموم مخاطبان رویکرد قرآن کریم

گفته می شود قرآن کریم در بیان معارف، عموم مخاطبان را در نظر می گیرد و از زبان تخصصی اهل علوم مختلف مثل فلسفه و کلام پرهیز دارد.
یکی از مباحث رایج و پر دامنه، بحث شرور، در آفرینش است که در بین فلاسفه و متکلمان بحث های فراوانی دارد. در تعریف شر گفته اند : هر امر ناخوشایند بشر مثل بیماری و فقر.

در بحث شر، متکلمان بدین تبیین رسیده اند که «شر» امر عدمی است و به نبود «خیر» و «فیض الهی»، شر می گویند.در این راستا، برای رفع شبهه عدالت در انتساب شرور به خداوند، این چنین استدلال می کنند که شر به خداوند نسبت پیدا نمی کند و بازگشت شر به عدم افاضه خیر است و از آنجا که خداوند به مخلوقات بدهکار نیست اگر افاضه خیر نکند و مثلا روزی کسی را به کفایت ندهد، قبیح نیست و این شر متوجه خداوند نیست.

قرآن کریم با پذیرش تصورعموم از کلید واژه شر(امر ناخوشایند) از تبیین قابل فهم عموم برای رفع شبهه عدالت، استفاده کرده است.
در آیه 35 سوره انبیاء می فرماید :

«وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ» 

ما شما را، با امور ناخوشایند و خوشایند، می آزماییم و سرانجام به سوى ما باز مى‏گردید.

در منابع حدیثی به نقل از امام صادق (ع) چنین نقل شده که امیر مومنان (ع) بیمار شدند و گروهی به عیادت ایشان رفتند و از حال ایشان پرسیدند و ایشان جواب دادند: گرفتار شر شدم. آنها با شگفتی گفتند: کسی مثل شما باید این طور، سخن بگوید؟!. ایشان با خواندن این آیه فرمودند: منظور از خیر در این آیه، سلامتی و غنی است و منظور از شر، بیماری و فقر که برای آزمایش است.(دعوات راوندی :ص168)  

در این آیه امور ناخوشایند و خوشایند، به خدا، نسبت داده شده است و بین آنها، تفاوتی، دیده نشده است. 

در حدیثی که شیخ صدوق در کتاب توحیدش از پیامبر (ص) نقل کرده، گمان به این که خیر و شر به غیر مشیت الهی برمی گردد را مساوی دانسته با زیر سوال بردن قدرت مطلقه الهی؛
التوحید (للصدوق)، ص: 359ح2- أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص...مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ بِغَیْرِ مَشِیَّةِ اللَّهِ فَقَدْ أَخْرَجَ اللَّهَ مِنْ سُلْطَانِهِ.        یعنی بالخیر و الشر الصحة و المرض‏ و ذلک قوله عز و جل- وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً
بدین ترتیب، شر با همان تعریف امور ناخوشایند مثل بیماری و فقر، نیز به خدا نسبت داده می شود اما هنر قرآن کریم در رفع شبهه عدالت در مبحث شرور، تغییر جهان بینی است یعنی ارائه بینش و شناخت جدیدی از امور.

در این رویکرد، تصریح می شود؛ هر امری که ناخوشایند آدمی است الزاما به معنای بد بودن برای او نیست چنان که عکس آن نیز صادق است و هر امر خوشایند، مساوی با خوب بودن برای آدمی نیست؛
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (سوره البقرة : 216)
ترجمه:
جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شده، در حالى که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانید.

در آیه دیگر، سخنی فراتر از این دارد بدین مضمون که در چیزی که ناخوشایند شماست، ای چه بسا، خیر کثیر قرارداده شده است ؛

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً (سوره النساء : 19)
ترجمه:
اى کسانى که ایمان آورده‏اید براى شما حلال نیست که از زنان از روى اکراه (و ایجاد ناراحتى براى آنها) ارث ببرید. و آنها را تحت فشار قرار ندهید که قسمتى از آنچه به آنها پرداخته‏اید (از مهر) تملک کنید مگر اینکه آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند و با آنان به طور شایسته رفتار کنید و اگر از آنها (به جهاتى) کراهت داشتید (فورا تصمیم به جدایى نگیرید) چه بسا از چیزى کراهت دارید و خداوند در آن نیکى فراوان قرار داده است.

بنابر این، با این تبیین، که پس از طرح یک مصداق و نمونه مثل جنگ، ارائه شده، توجه مخاطب عمومی به سوی این حقیقت رهنمون می شود که نگاه اولیه نسبت به امور ناخوشایند و خوشایند و فهم شر و خیر از آنها اساسا، نگاه مطابق با واقع نیست و با مصلحت بشر فاصله دارد و سنجش خوبی و بدی امور باید تابع مصلحت و عاقبت به خیری بشر باشد و خوشایندی و ناخوشایندی امور در نگاه اولیه و سطحی،  معتبر نیست و اساسا امور خوشایند و ناخوشایند در آفرینش، برای این در نظر گرفته شده اند که بشر در مسیر زندگی، مورد آزمون قرار گیرد و معلوم شود رفتار او، چقدر تابع خوشایند نفس اوست و چفدر تابع انتخاب درستی و صلاح.

پس هدف از امور ناخوشایند، پخت و پز شخصیت انسانی، بشر است که در صورت پیمودن درست مسیر، سوختن ها به ساختن ها تبدیل می شود و سرانجامی نیکو دارد.

با این نوع بیان قرار کریم، مخاطب می فهمد آنچه از امور ناخوشایند را بد می پندارد، الزاما بد نیست و در حقیقت، شر به معنای امر ناخوشایند، هم موجود است و هم قابل انتساب به خداوند اما این امور ناخوشایند، نه ، به ضرر بشر است و نه مفسده ای برای او دارد بلکه به صلاح اوست. در نهایت، شر، مساوی با ضرر دانسته نمی شود. وقتی امری در نهایت، به ضرر بشر نباشد، انتساب آن به خداوند نیز با عدالت او منافاتی ندارد.






در این وبلاگ
در کل اینترنت