سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته نگار

مقایسه دو قربانی

مقایسه دو قربانی
در بین انبیاء الهی ، داستان امتحانهای سخت حضرت ابراهیم علیه السلام ازمشهورات است . ایشان در مسیر بندگی حضرت حق و عشق ورزی به او حاضر شد به آتش افکنده شود ، زن و فرزند خردسالش را در سرزمین خشک و بی آب و علف بگذارد و بگذرد و فرزند جوانش را با دستان خود، قربانی کند اما خداوند آتش را برایش گلستان کرد، برسرزمین خشک، زمزم جاری ساخت و به هنگام قربانی اسماعیلش از قربانی او گذشت و به جای اسماعیل ذبیحه ای بزرگ فدایی او کرد؛« وَ فَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» . بر اساس نقلی که از امام رضا علیه السلام رسیده این فدایی عظیم امام حسین علیه السلام است (مراجعه کنید به یاد داشت قربانی بزرگ در همین وبلاگ ttp://noktenegar.parsiblog.com/Posts/185)     
با تأمل در مضمون فدایی، روشن می گردد که در ماجرای امام حسین علیه السلام قرار است ذبح واقعی اتفاق بیفتد . حقیقتی که در تمام ابعاد پیرامونش اثر گذار بوده است. در مقایسه ماجرای آزمون های سخت حضرت ابراهیم علیه السلام و امام حسین علیه السلام شاهدیم که ایشان در آتش انداخته شد اما خداوند به همین اندازه از او پذیرفت و آتش را گلستان کرد و آتش او را نسوزاند اما در دوره سالار شهیدان ، آتش عناد جاهلان ، امام ، اصحاب ، خویشان و فرزندان ایشان را در کام خود گرفت و آنان در صحرای سوزان کربلا ، تشنه کام در خون خود غلطیدند .اگر ابراهیم علیه السلام ، زن و فرزندش را در سرزمین خشک و بی آب رها ساخت امام خاندانش را در بین دشمنان سنگ دل رها کرد .اگر برای ساره و اسماعیل زمزم جاری شد تا تشنه نمانند اما اهل بیت امام در کنار آب تشنگی کشیدند ،اگر شب¬هنگام و شام غریبان زن و فرزند ابرهیم خلیل یکی از قبایل اطراف به نزد آنان آمدند و آنها را از غربت تنهایی و وحشت بیابان نجات دادند اما شام غریبان اهل بیت امام با اسارت و تلخی های مصیبت همراه بود و سر انجام اگر کارد در دستان ابراهیم از بریدن سر اسماعیل خودداری کرد در صحرای کربلا خنجر نامردان روزگار سر سرور شهیدان را از تن جدا کرد . در نهایت نیز، بر نیزه شدن سرها و ماجرای جسارتها نسبت به سر سیدالشهداء و اهل بیت اسیرش در کوفه و شام.
به راستی چرا از ابراهیم خلیل به همان اندازه اقدام پذیرفته شد ولی در خصوص امام حسین علیه السلام به مرحله عمل رسید. به نظر می رسد حکمت پذیرش ایثار حضرت ابراهیم علیه السلام از سوی خدواند متعال درحد مرحله اقدام و موکول کردن عملی از خودگذشتگی ها به دوره امام حسین علیه السلام این باشد که در دوره ابراهیم خلیل واقعیت خارجی این ایثارها تاثیری در هدایت بشر نداشته و هدف امتحان نیز با همان اقدام و حاضر شدن به ایثار محقق می شد مثلا اگر ایشان در آتش می سوخت داستان توحید تمام می شد و بت پرستان خود را موفق و پیروز می دیدند یا از تشنگی هلاک شدن ساره و اسماعیل در بیابان، نتیجه اجتماعی نداشت ، در حالی که شهادت امام با آن شرایط غمبار، هشداری بود برای جامعه خفته و غفلت زده آن عصر که کسی مثل یزید را جانشین پیامبر(ص) می دانست نه تنها شهادت امام بلکه اسارت خاندانش نیز در مسیر آگاهی بخشی به فاجعه انحراف جامعه از صراط مستقیم نبوی تاثیر گذار بود. اثر این ایثارها و تحمل مصایب ازسوی اهل بیت  علیهم السلام به آن دوران محدود نمی شود بلکه ماجرای عاشورا تابلو زنده ای است که بر تمام نسلها تأثیر می گذارد و چراغ فروزانی است که نور آن پیوسته برکرانه ظلمت جهل می تازد و از قلمرو آن می کاهد.
نتیجه آنکه در مسیر بندگی خداوند، از خود گذشتگی ها، وقتی بر هدایت جامعه اثر گذار است ارزش واقعی خود را دارد و ارزش آن را دارد که عینیت یابد.


برکات دعای دسته جمعی

برکات دعای دسته جمعی
یکی از شبهات جدید ، اشکال به خواندن ادعیه به صورت جمعی و تجمع برای آن است مانند اجتماع برای دعای کمیل یا دعای عرفه با این بهانه و توجیه که دعا، امری شخصی است و باید در خلوت و به تنهایی خوانده شود و ادعا می شود که در عصر معصومان(ع) چنین شیوه ای رایج نبوده است .
در پاسخ این ادعا، علاوه بر استناد به وقایع مشهوری مثل اجتماع قوم یونس برای دعا جهت رفع عذاب و شکل جمعی نماز باران و خواندن دعای عرفه توسط امام حسین(ع) در بین جمعی از حاجیان در عرفات، می توان به احادیث گوناگونی استناد جست که بر فضیلت دعای گروهی و جمعی دلالت دارند . در این یادداشت بخشی از کتاب نهج الدعا اثر حجة الاسلام ری شهری را مناسب این بحث دیدیم که در اختیار خوانندگان قرار می گیرد؛

نهج الدعاء (با ترجمه فارسى)، ج‏1، ص: 580:
894. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: لا یَجتَمِعُ مَلأٌ فَیَدعُوَ بَعضُهُم، و یُؤَمِّنَ البَعضُ، إلّا أجابَهُمُ اللّهُ.( المستدرک على الصحیحین: ج 3 ص 390 ح 5478، کنز العمّال: ج 2 ص 107 ح 3367.)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هرگاه جماعتى گِرد هم آیند و برخى دعا کنند و برخى‏شان آمین گویند، حتما خداوند، دعایشان را اجابت مى‏کند.
895. عنه صلى الله علیه و آله: مَا اجتَمَعَ ثَلاثَةٌ قَطُّ بِدَعوَةٍ، إلّا کانَ حَقّا عَلَى اللّهِ أن لا تُرَدَّ أیدیهِم.(حلیة الأولیاء: ج 3 ص 226 عن أنس.)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هرگز سه نفر براى دعا کردن گِرد نیامدند، مگر آن که بر خداست که دستِ آنان را پس نزند.
896. عنه صلى الله علیه و آله: لا یَجتَمِعُ أربَعونَ رَجُلًا یَدعونَ اللّهَ فی أمرٍ واحِدٍ، إلَّا استَجابَ اللّهُ لَهُم، حَتّى لَو دَعَوا عَلى جَبَلٍ لأزالوهُ.( الفردوس: ج 5 ص 154 ح 7795 عن ابن عبّاس؛ الدعوات: ص 30 ح 56، بحار الأنوار: ج 93 ص 394 ح 6.)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هرگاه چهل مرد گِرد هم آیند و براى حاجتى واحد به درگاه خدا دعا کنند، حتما خداوند، دعایشان را اجابت مى‏کند. حتّى اگر کوهى را نفرین کنند، آن کوه را [با دعایشان‏] از جا برمى‏کنند.
897. الإمام الصادق علیه السلام: أیُّما ثَلاثَةِ مُؤمِنینَ اجتَمَعوا عِندَ أخٍ لَهُم یَأمَنونَ بَوائِقَهُ‏، و لا یَخافونَ غَوائِلَهُ‏، و یَرجونَ ما عِندَهُ، إن دَعَوُا اللّهَ أجابَهُم، و إن سَأَلوا أعطاهُم، و إنِ استَزادوا زادَهُم، و إن سَکَتُوا ابتَدَأَهُم.( الکافی: ج 2 ص 178 ح 14 ،بحار الأنوار: ج 74 ص 349 ح 14.)
897. امام صادق علیه السلام: چنانچه سه مؤمن در نزد برادرى که از گزند او آسوده‏اند و از شرّش بیمناک نیستند و به خیرش امید دارند، گِرد آیند، اگر خدا را بخوانند، اجابتشان مى‏کند و اگر چیزى از او بخواهند، عطایشان مى‏فرماید و اگر از او بیشتر بخواهند، بیشترشان مى‏دهد و اگر سکوت کنند [و لب به خواهش نگشایند]، خداوند، بى‏درخواست به آنان عطا مى‏کند.
898. عنه علیه السلام: مَا اجتَمَعَ ثَلاثَةٌ مِنَ المُؤمِنینَ فَصاعِدا إلّا حَضَرَ مِنَ المَلائِکَةِ مِثلُهُم، فَإِن دَعَوا بِخَیرٍ أمَّنوا، و إنِ استَعاذوا مِن شَرٍّ دَعَوُا اللّهَ لِیَصرِفَهُ عَنهُم، و إن سَأَلوا حاجَةً تَشَفَّعوا إلَى اللّهِ و سَأَلوهُ قَضاها.(الکافی: ج 2 ص 187 ح 6 عن غیاث بن إبراهیم، بحار الأنوار: ج 74 ص 261 ح 60.)
898. امام صادق علیه السلام: هیچ‏گاه سه مؤمن [به بالا] گِرد هم نمى‏آیند، مگر آن که به همان تعداد، فرشته [در جمع آنان‏] حاضر مى‏شوند و اگر آنها دعاى خیر کنند، آن فرشتگان «آمین» مى‏گویند و اگر از شرّى [به خدا پناه‏] پناه جویند، آنان نیز دعا مى‏کنند تا خداوند، آن شر را از ایشان بگردانَد و اگر حاجتى درخواست کنند، آن فرشتگان، نزد خداوند شفاعت مى‏نمایند و برآوردن آن حاجت را از او مى‏خواهند.
899. عنه علیه السلام: مَا اجتَمَعَ أربَعَةُ رَهطٍ قَطُّ عَلى أمرٍ واحِدٍ، فَدَعَوُا اللّهَ إلّا تَفَرَّقوا عَن إجابَةٍ. (الکافی: ج 2 ص 487 ح 2، ثواب الأعمال: ص 193 ح 1،4.)
899. امام صادق علیه السلام: هیچ‏گاه چهار تن گِرد هم نیامدند و براى مطلبى واحد به درگاه خدا دعا نکردند، مگر این که با اجابت آن از هم جدا شدند.
900. عنه علیه السلام: ما مِن رَهطٍ أربَعینَ رَجُلًا، اجتَمَعوا فَدَعَوُا اللّهَ عز و جل فی أمرٍ إلَّا استَجابَ اللّهُ لَهُم، فَإِن لَم یَکونوا أربَعینَ فَأَربَعَةٌ یَدعونَ اللّهَ عز و جل عَشرَ مَرّاتٍ، إلَّا استَجابَ اللّهُ لَهُم، فَإِن لَم یَکونوا أربَعَةً فَواحِدٌ یَدعُو اللّهَ أربَعینَ مَرَّةً، فَیَستَجیبُ اللّهُ العَزیزُ الجَبّارُ لَهُ. (الکافی: ج 2 ص 487 ح 1)
900. امام صادق علیه السلام: هیچ‏گاه چهل مرد گِرد هم نیامدند و براى کارى به درگاه خداوند عز و جل دعا نکردند، مگر آن که خداوند، دعایشان را اجابت کرد. اگر چهل نفر نبودند، چهار نفر، ده بار دعا کنند، حتما خداوند دعایشان را اجابت مى‏کند و اگر چهار نفر نبودند، یک نفر، چهل بار دعا کند، خداوند عزیزِ جبّار، دعایش را اجابت مى‏کند.
901. عنه علیه السلام: کانَ أبی علیه السلام إذا حَزَنَهُ أمرٌ، جَمَعَ النِّساءَ وَ الصِّبیانَ، ثُمَّ دَعا و أمَّنوا. ( الکافی: ج 2 ص 487 ح 3)
901. امام صادق علیه السلام: پدرم [امام باقر علیه السلام‏]، هرگاه پیشامدى اندوهناکش مى‏ساخت، زنان و کودکان را گِرد مى‏آورد، سپس دعا مى‏کرد و آنها «آمین» مى‏گفتند.
902. عنه علیه السلام: کانَ فیما وَعَظَ اللّهُ تَبارَکَ و تَعالى بِهِ عیسَى بنَ مَریَمَ علیه السلام: ... یا عیسى، تُب إلَیَّ بَعدَ الذَّنبِ، و ذَکِّر بِیَ الأَوّابینَ، و آمِن بی، و تَقَرَّب إلَى المُؤمِنینَ، و مُرهُم یَدعونی مَعَکَ.(الأمالی للصدوق: ص 606 -609 ح 841 عن أبی بصیر، الکافی: ج 8 ص 134 ح 103.)
902. امام صادق علیه السلام: از جمله اندرزهاى خداوند تبارک و تعالى به عیسى بن مریم علیه السلام این بود: «... اى عیسى! بعد از گناه، به درگاه من توبه کن و مرا به توبه‏کنندگان، یادآور شو و به من، ایمان بیاور و به مؤمنان، نزدیک شو و به آنان بفرما که همراه تو مرا بخوانند».


حافظه خوب مسلمانان صدر اسلام

حافظه خوب مسلمانان صدر اسلام
عرب های معاصر دوران معصومان(ع) حافظه خوبی در به خاطر سپردن اشعار و سخنان داشتند که می تواند عوامل مختلفی مثل محیط زندگی و علاقه مندی به بیان شیوا و شعر باشد چنانکه در زمینه شعر مهارت بسیاری داشتند و بر خلاف اقتضای زندگی بدوی آنان در صحرای عربستان، دارای جُنگ ادبی «عُکّاظ» بودند و هر سال اشعار شاعران در «بازار عکاظ» مورد داوری قرار می گرفت و اشعار ممتاز برگزیده می شدند. در خصوص حافظه قوی عربها به شواهد مختلفی استناد جسته شده است. ما در این یادداشت به یک نقل منسوب به امام عسکری (ع) که کتاب احتجاج مرحوم طبرسی (از عالمان ونویسندگان سده ششم هجری) آمده، بسنده می کنیم . وی می نویسد امام عسکری (ع) فرمودند:
 در آستانه جنگ احد(سال سوم هجرت)  پیامبر (ص) سخنرانی کردند و از مردم حاضر خواستند سخنان ایشان را بنویسند. حاضران گفتند ما سخنان شما را شنیدیم و حفظ کردم و فراموش نمی کنیم . پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند: نوشتن بهتر از حافظه ها، مطالب را حفظ و نگهداری می کند.

متن کتاب الاحتجاج
الإمام العسکری عن رسول اللّه‏ صلی الله علیه و آله ـ فی حَدیثٍ لَهُ قَبلَ مَعرَکَةِ بَدرٍ أخبَرَ النّاسَ فیهِ بِقَتلَى المُشرِکینَ فی بَدرٍ بِأَسمائِهِم ومَواضِعِ قَتلِهِم ، ثُمَّ قالَ ـ  : یا مَعشَرَ المُسلِمینَ وَالیَهودِ ! اُکتُبوا بِما سَمِعتُم . فَقالوا : یا رَسولَ اللهِ ! قَد سَمِعنا ووَعَینا ولا نَنسی? . فَقالَ رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله : الکِتابَةُ أفضَلُ وأَذکَرُ لَکُم .(الاحتجاج :ج 1 ص 79 ح 24 ، التفسیر المنسوب الى الامام العسکریّ علیه‏السلام :ص 297 ، بحار الأنوار :ج 17 ص 344 .)
بدین ترتیب این متن تصریح دارد که آنان مطالب یک سخنرانی را به خوبی به حافظه می سپردند و نیازی به نگارش آن نمی دیدند.


مبنا و خاستگاه سوگوارى امام حسین علیه السلام

مبنا و خاستگاه سوگوارى امام حسین علیه السلام 
در این یادداشت با اشاره به خاستگاه سوگواری سیدالشهداء پاسخ دو پرسش مطرح در این باره نیز ارائه می شود؛
1.   امام حسین (ع) با شهادت به بالاترین درجات قرب الهى رسیدند بنابر این باید در سرور اخروى ایشان و دیگر شهداء شریک شد و شادى کرد نه سوگواری.
2.   چرا سوگواری امام حسین(ع) نُه روز قبل از زمان وقوع شهادت ایشان یعنی روز عاشورا شروع می شود در حالی که در سوگواری های متعارف پس از مرگ عزیزانشان به سوگ می نشینند.
جواب:
با تأمل در مجموع روایات رسیده در باره سوگوارى ، زیارت و تربت امام حسین علیه السلام , روشن می گردد که هدف عمده در آنها زنده نگه داشتن یاد نهضت امام حسین (ع) است بدین ترتیب مبنا و خاستگاه آن نیز زنده نگه داشتن نهضت عاشوراست که در این راستا از ماهیت قیام , عمق فاجعه و مظلومیت امام، کمک می گیرد .
نکته قابل تأمل در این باره , طرح و برنامه معصومان (ع) جهت نیل بدین هدف است. آنان خود این «یادمان» را طراحی کردند و آن را بر سه پایه ؛ عزاداری , توجه به تربت و زیارت , استوار ساختند .. بدین ترتیب آن بزرگواران , شیوه های یادمان همیشگی آن حضرت را تک تک توصیه کردند و برای هر کدام جایگاه ویژه ای در نظر گرفتند و این بدان معناست که این شیوه ها خود موضوعیت دارند و نباید با چیز دیگری جایگزین شوند. به نظر مى رسد ائمه (ع) با توجه به نقش بسیار مهم این سه شیوه و ماندگاریشان در طول زمان و قدرت نفوذ و تسرى آنها در میان احاد بشر، به چنین تدبیرى دست زده‏اند و شیعیان در طول تاریخ با عمل بدین توصیه ها , نام و یاد سالار شهیدان و قیامشان را زنده نگه داشتند.
گفتنی است تجربه هزاره پیشین نیز گواهی است بر کارایی این تدبیر , چنانکه برخى خاورشناسان و ناظران  بیرونی نیز بدان اعتراف کرده اند .(1)
پاسخ پرسش اول
چنان‏که گذشت مبنا و فلسفه سوگوارى ، زنده نگه داشتن یاد قیام سیدالشهداء است که از عمق فاجعه و عظمت مصیبت ، کمک مى‏گیرد و از این رو پدیده و سنتی اجتماعى است که با توجه به تاثیرگذارى آن در حوزه اجتماع و کارکرد اجتماعى آن ، تأسیس شده است . بر این اساس امورى مثل عمق فاجعه و مصیبت , در برپایى این سنت کمک خواهند کرد نه آنکه مبنا و فلسفه برگزارى آن باشند . بدین ترتیب این پرسش که ؛ « چرا براى امام حسین علیه السلام به سوگ بنشینیم در حالى که او با این شهادت به بالاترین درجات قرب الهى رسیده است  بلکه باید در سرور اخروى ایشان و دیگر شهداء شریک شد و شادى کرد» پاسخ داده می شود . زیرا سوگواری به خاطر عمق فاجعه تأسیس نشده بلکه به خاطر زنده ماندن یاد نهضت عاشورا طراحی شده و زنده ماندن یاد حادثه عاشورا نیز هدف و کارکردی دارد. افزون بر این باید توجه داشت که ائمه (ع) خود از منزلت عالی اخروی امام حسین (ع) به خاطر این شهادت  آگاه بودند و آن را برای دیگران نیز بیان کردند و با این حال , دست به تأسیس آیین سوگواری زدند و بدان توصیه کردند و بین این دو منافاتی ندیدند . چنانکه پیامبراکرم (ص) و اصحابش برای حمزه سیدالشهداء و جعفر طیار نیز سوگواری کردند. و نیز یاد آوری این نکته لازم است که سوگوارى پدیده‏اى اجتماعى است و نمى توان آن را با مقیاس های حوزه های دیگر اندیشه و دانش، سنجید . بنابر این نگاه عرفانى به جریان سوگواری امام حسین (ع) و قضاوت بر اساس آن - که در ایراد یاد شده ملاحظه می شود- , نگره ای تک بعدى است  و از اعتدال و استوارى در اندیشه ، فاصله دارد .
پاسخ پرسش دوم
از این سخن که آیین سوگواری  حرکتی در جهت احیای نهضت عاشوراست و پدیده ای اجتماعی است پاسخ پرسش دیگری نیز روشن می گردد که چرا قبل از روز عاشورا و نُه روز قبل، عزاداری را شروع می کنیم . زیرا وقتی جریان سوگواری، امری آیینی است و بناست با آن نهضت عاشورا زنده نگه داشته شود با عزاداری رایج که پس از حادثه مرگ عزیزان شروع می شود تفاوت دارد. در سوگواری های رایج پس از اطلاع از حادثه فقدان عزیزی ، به سوگ می نشینیم  در حالی که در یک حرکت آیینی با گذشت سالها از حادثه ، نسبت به وقوع آن اطلاع کافی و دقیق داریم و می خواهیم در بزرگداشت شخصیت از دست رفته سوگواری کنیم بنابر این، برای هر چه بهتر برگزارشدن آن در روز حادثه ، به استقبال آن می رویم تا هر چه باشکوه تر برگزار شود ضمن آنکه این شیوه به نحوی ریشه در سیره معصومین (ع) دارد.
پایه گذاری سوگواری دهه اول محرم از سوی امام کاظم علیه السلام

ایشان با آشکار کردن حزن خود از اوّل محرّم تا روز عاشورا ، عزادارى دهه محرّم را پایه‏گذارى نمودند. سوگواری دهه محرم (از روز اول محرم تا روز دهم که روز سالروز حادثه عاشوراست ) بر گرفته از سیره این امام همام است که به مرور به سنت عزاداری شیعیان تبدیل شده است. ایشان با سوگواری عملی خود از آغاز ماه محرم , در حقیقت ادب عزادارى روز عاشورا را براى شیعیان ترسیم نمودند ، بدین معنا که آنان باید به استقبال روز عاشورا بروند و از نُه روز قبل به این امر مهم توجّه داشته باشند تا عزاداری در روز عاشورا به اوج خود برسد و به شکل پرشوری برگزار گردد. این تدبیر تلاشی است در جهت تحکیم سوگواری روز عاشورا که پیش از این توسط امامان قبلی تبیین و تاکید شده بود . همچنان که به نوعی توسعه زمانی این آیین مقدس به شمار می آید .(2)

.................................................................................

پاورقی:

1.     مانند مستشرق و مورخ فرانسوى ژوزف ( در کتاب اسلام و مسلمین) و همتاى آلمانى او ماربین . مراجعه کنید به کتاب اقناع اللائم سید محسن امین ص 343 - 357 (قم - مؤسسه  معارف اسلامى -1376 ش / 1418 ق )

2.     الإمام الرضا علیه‏السلام : کان أبی صلوات اللّه‏ علیه إذا دخل شهر المحرّم لا یرى ضاحکا ، وکانت الکآبة تغلب علیه حتّى یمضی منه عشرة أیّام ، فإذا کان یوم العاشر [من شهر المحرّم] ، کان ذلک الیوم یوم مصیبته وحزنه وبکائه ، ویقول : هو الیوم الذی قتل فیه الحسین صلوات اللّه‏ علیه .( الأمالی للصدوق : ص 191 ح 199 ، الإقبال : ج 3 ص 28 کلاهما عن إبراهیم بن أبی محمود ، روضة الواعظین : ص 187 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 284 ح 17 . )




خشکسالی در غرب طغیان رودخانه در شرق

قحطی در غرب, فراوانی در شرق
از نکات جالب گزارش های تاریخی , گزارش شرایط آب و هوایی و  حوادث طبیعی مهم است . ابن اثیر در الکامل فی التاریخ در نقل حوادث سال 232 هجری قمری به قحطی شدید در اندلس (اسپانیای فعلی) که در جنوب غربی اروپا قرار دارد اشاره کرده و جالب آنکه در همین سال در موصل عراق به دلیل بارندگی های فراوان در منطقه (ترکیه و عراق ) رودخانه دجله طغیان کرده و شمار زیادی را به کام مرگ فرستاده است . وی می نویسد :                  
و فیها کان بالأندلس مجاعة شدیدة، و قحط عظیم، و کان ابتداؤه سنة اثنتین و ثلاثین، فهلک فیه خلق کثیر من الآدمیّین و الدوابّ، و یبست الأشجار، و لم یزرع الناس شیئاً، ...و فیها غرق کثیر من الموصل [و هلک‏] فیها خلق . قیل کانوا نحو مائة ألف إنسان، و کان سبب ذلک أنّ المطر جاء بها عظیما لم یسمع بمثله بحیث أنّ بعض أهلها جعل سطلا عمقه ذراع فی سعة ذراع، فامتلأ ثلاث دفعات فی نحو ساعة، و زادت دجلة زیادة عظیمة فرکب الماء الربض الأسفل، و شاطئ نهر سوق الأربعاء، فدخل کثیرا من الأسواق، فقیل إنّ أمیر الموصل، و هو غانم بن حمید الطُّوسیُّ، کفن ثلاثین ألفا، و بقی تحت الهدم خلق کثیر لم یحملوا سوى من حمله الماء.(منبع: الکامل فی التاریخ ،ابن اثیر ,ج‏7،ص:36)
ترجمه
در این سال گرسنگی شدید و قحطی بزرگی دامنگیر مردم اندلس شد و گروه زیادی از مردم و چهارپایان مردند و درختان خشک شدند و به دلیل نبود آب ,کشاورزان چیزی  نکاشتند ... و در این سال در شهر موصل عراق ,گروه زیادی از مردم که گفته می شود صدهزار بوده اند در اثر طغیان رودخانه دجله مردند. علت طغیان رود دجله ,باران فراوان و بی نظیر آن سال بوده است .گفته شده یکی از اهالی موصل سطلی به ارتفاع یک ذراع  و قطر یک ذراع برای ذخیره آب بارن گذاشته و در یک ساعت سه بار از آب باران پر شده است. طغیان دجله به حدی بوده که وارد بیشتر بازارهای شهر شده است. گفته شده در این ماجرا, امیر موصل هزینه تکفین 30 هزار نفر را برعهده گرفته است . با این حال بسیاری از جنازه ها در زیر آوار باقی ماندند و کسی آنها را , کفن و دفن نکرد و اینها غیر از جنازه هایی بود که آب با خود برد.
به نظر می رسد این دست گزارش های تاریخی , مصداق هایی هستند برای حدیثی از امام باقر (ع) که فرمودند :
 بارش سالانه در روی زمین , مقدار معین و مشخصی است و بارش یک سال از سال دیگر کمتر نیست (مثلا بناست همه سالها , یک میلیون میلیمتر باران در کره زمین ببارد ) اما این سنت خداوند با سنت دیگرش یعنی محروم کردن گناهکاران یک منطقه از نعمت باران  باعث می شود تا خداوند به ابرها فرمان دهد در جای دیگری ببارند و محل بارش جابجا شود مثلا در شهر و دیار دیگر , در بیابانها , کوهها و دریا .( امالی  شیخ صدوق : ص 308 ح  2 .   )
گفتنی است این حدیث قبلا با عنوان دیگری در این وبلاگ آمده است ؛
سنت های الهی در طبیعت / تعیین دقیق امور و نظم خاص آن / تعیین مقدار معینى از  بارندگى در طول تمام سالها(   http://noktenegar.parsiblog.com/Posts/38/)


گرامی داشت آثار بجا مانده از پیامبر (ص) در سیره اهل بیت (ع)

گرامی داشت آثار بجا مانده از پیامبر (ص) در سیره اهل بیت (ع)

توجه به آثار باقی مانده از گذشتگان و ارزشمند دانستن آنها, امری ریشه دار در فرهنگ بشری است. بر این اساس از مکانها و اشیاء بازمانده از پیشینیانی که نقشی تاثیر گذار در جوامع داشته اند حفاظت می شود و بسته به نوع جهان بینی افراد و ملتها ,شیوه تعامل با آنها , تفاوت دارد. در جهان بینی مادی این گونه مکانها و اشیاء از حیث تاریخی مورد توجه هستند و مکانها به عنوان مکان تاریخی و اشیاء , به عنوان آثار باستانی در موزه ها قرار داده می شوند و بازدیدکنندگان با پرداخت پول و خرید بلیط موفق به دیدن آنها می شوند ودر این میان سوادگران اشیاء عتیقه چه مبالغ هنگفتی به جیب می زنند. در مقابل در جهان بینی الهی ادیان , آثار بجا مانده از شخصیتهای دینی تاثیرگذار بر جبهه حق بسیار مورد توجه هستند.  مکانها و اشیاء به یادگار مانده , با احترام و ارزش گذاری خاصی , مورد بازدید پیروان قرار می گیرند و بازدید از آنها  همراه است با توجه خاص به امور معنوی . و البته بازدید از این آثار که در فرهنگ دینی از آن با عنوان زیارت یاد می شود, کارکردهای دیگری هم دارد مثل هدایت پیروان, به سمت و سوی مقصد وهدف شخصیت های یادشده .
در سیره ائمه اطهار(ع)  نیز توجه به این مکانها و اشیاء به عنوان یادگارهای شخصیتهای دینی , مشاهده می شود . در مجموعه روایات به نگهداری وسایل شخصی پیامبر (ص) مثل لباس از سوی خاندانشان اشاره شده است و در این بین آنچه بیشتر حائز اهمیت است نگهداری موی سر پیامبر(ص) است که در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است .
شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه این روایت را نقل کرده است ؛
سأل محمد بن مسلم أبا جعفر علیه السلام " عن الخضاب ، فقال : کان رسول الله صلى الله علیه وآله یختضب وهذا شعره عندنا " .( من لا یحضره الفقیه ج 1ص 122 ح277 -)
محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام در باره جواز رنگ کردن موی سر با حنا سوال کرد و امام در پاسخ فرمودند : پیامبر (ص) با حنا رنگ می زدندو شاهد آن موی به یادگار مانده از ایشان است که نزد ما نگهداری می شود.
جالب آنکه در سرینگر واقع در کشمیر هند زیارتگاهی وجود دارد به نام «حضرت بال» که در آن موی پیامبر (ص) نگهداری می شود و جمعیت زیادی برای زیارت و دعا و ادای نذر به آنجا می روند.برای آگاهی بیشتر در این باره به مدخل «حضرت بال» در دانشنامه جهان اسلام مراجعه کنید.(http://rch.ac.ir/article/Details/12400#)





 





چالش های مشابه برای نهضت های مشابه

چالش های مشابه برای نهضت های مشابه
عبارت تاریخ تکرار می شود ترجمان ساده ای است از اصطلاح قانون مندی تاریخ . توجه به تاریخ بیش ازهر چیز برای استفاده ازدرس ها وعبرت های آن است . در این میان نهضت های الهی نیز از این قاعده مستثنی نیستند . از آنجا که این نهضت ها , ماهیت مشترکی دارند با چالش های مشابهی رو برو می شوند و تجربه نهضت های گذشته , امتیازی است در دست معاصران , تا اشتباه پیشینیان را تکرار نکنند یا دست کم بدانند این گونه چالش ها مختص آنان نیست چنان که آیه ذیل بر این مطلب دلالت دارد ؛
وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍ‏ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ (آل عمران 146)
 و چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنها جنگ کردند، آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها مى‏رسید، سست نشدند و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد.

این آیه به  استمرار حرکت انبیاء در مبارزه با باطل و مقاومتشان در برابر سختی ها و پدیدن آمدن شرایط مشابه برای آنها اشاره دارد. چنان که قرآن کریم در آیه 7 سوره زخرف تصریح دارد هر ییامبری که آمد گروهی او را به سخره گرفتند.
حدیث شریف نبوی ؛ «هر آنچه برای بنی اسرائیل اتفاق افتاده, عینا برای امت من هم  اتفاق خواهد افتاد (1)» بر همین حقیقت نظر دارد. تکرار حوادث گمراه کننده بنی اسرائیل در  جامعه اسلامی شواهد فراوان دارد. برای نمونه می توان به شورش برخی از منافقان بنی اسرائیل علیه جانشین و وصی  موسی  جناب یوشع اشاره کرد که با کمک گرفتن از همسر موسی  صورت گرفت .
 در برخی روایات (2) , جنگ جمل که در آن پیمان شکنان (ناکثین ) از همسر پیامبرعایشه کمک گرفتند به ماجرای شورشیان امت موسی و کمک گرفتن آنها از صفراء همسر موسی , همانند شده است . جالب آنکه در هر دو ماجرا برخورد وصی با همسر شورشی پیامبر زمان خودش , با احترام و کرامت همراه بوده است. این گونه ماجراها برای هر نهضت الهی دیگر نیز قابل تکرار است. نکته قابل توجه در این رابطه افزایش بصیرت با آگاهی یافتن از فراز و نشیب نهضت های انبیاست . در ذیل متن  داستان شورش صفراء همسر موسی آمده است ؛

 متن حدیث :
کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص: 154ح 17- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ السُّکَّرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا الْبَصْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَخْبِرْنِی بِوَفَاةِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع فَقَالَ إِنَّهُ لَمَّا أَتَاهُ أَجَلُهُ وَ اسْتَوْفَى مُدَّتَهُ وَ انْقَطَعَ أُکُلُهُ أَتَاهُ مَلَکُ الْمَوْتِ ع.... ثُمَّ إِنَّ یُوشَعَ بْنَ نُونٍ ع قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَ مُوسَى ع صَابِراً مِنَ الطَّوَاغِیتِ عَلَى اللَّأْوَاءِ  وَ الضَّرَّاءِ وَ الْجَهْدِ وَ الْبَلَاءِ حَتَّى مَضَى مِنْهُمْ ثَلَاثُ طَوَاغِیتَ فَقَوِیَ بَعْدَهُمْ أَمْرُهُ فَخَرَجَ عَلَیْهِ رَجُلَانِ مِنْ مُنَافِقِی قَوْمِ مُوسَى ع بِصَفْرَاءَ بِنْتِ شُعَیْبٍ امْرَأَةِ مُوسَى ع فِی مِائَةِ أَلْفِ رَجُلٍ فَقَاتَلُوا یُوشَعَ بْنَ نُونٍ ع فَقَتَلَهُمْ وَ قَتَلَ مِنْهُمْ مَقْتَلَةً عَظِیمَةً وَ هَزَمَ الْبَاقِینَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ وَ أَسَرَ صَفْرَاءَ بِنْتَ شُعَیْبٍ وَ قَالَ لَهَا قَدْ عَفَوْتُ عَنْکِ فِی الدُّنْیَا إِلَى أَنْ أَلْقَى نَبِیَّ اللَّهِ مُوسَى ع فَأَشْکُوَ إِلَیْهِ مَا لَقِیتُ مِنْکِ وَ مِنْ قَوْمِکِ فَقَالَتْ صَفْرَاءُ وَا وَیْلَاهْ وَ اللَّهِ لَوْ أُبِیحَتْ لِیَ الْجَنَّةُ لَاسْتَحْیَیْتُ أَنْ أَرَى فِیهَا رَسُولَ اللَّهِ وَ قَدْ هَتَکْتُ حِجَابَهُ وَ خَرَجْتُ عَلَى وَصِیِّهِ بَعْدَهُ .
ترجمه
عماره از امام صادق علیه السلام  نقل کرده است : یوشع بعد از موسی هدایت امت را به عهده گرفت و در برابر طاغوت های زمانش با وجود تمام سختی ها و مصیبت های پیش رو , مقاومت کرد اما با چالش دیگری روبرو شد که  شورش دو تن از منافقان با کمک گرفتن از همسر موسی  صفراء بود . وی با خواست الهی , آنان را شکست داد و همسر موسی را نیز به اسارت درآورد و به او گفت: من در دنیا , تو را می بخشم  اما در آخرت شکایتم از تو و همراهانت را نزد موسی خواهم برد .
...................................................................

پاورقی ها
1. معانی الاخبار ص 323 ح 1: حَدَّثَنَا أَبُو نَصْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ تَمِیمٍ السَّرَخْسِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو لَبِیدٍ مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِیسَ الشَّامِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِسْرَائِیلَ‏ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُحَارِبِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْإِفْرِیقِیُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ سَیَأْتِی عَلَى أُمَّتِی‏ مَا أَتَى عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ‏ مِثْلٌ بِمِثْلٍ وَ إِنَّهُمْ تَفَرَّقُوا عَلَى اثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ مِلَّةً وَ سَتُفَرَّقُ أُمَّتِی‏ عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِینَ مِلَّةً تَزِیدُ عَلَیْهِمْ وَاحِدَةً کُلُّهَا فِی النَّارِ غَیْرَ وَاحِدَةٍ قَالَ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا تِلْکَ الْوَاحِدَةُ قَالَ هُوَ مَا نَحْنُ عَلَیْهِ الْیَوْمَ أَنَا وَ أَصْحَابِی.


2. کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص: 27:حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ الْقَاسِمِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ الْجُنَیْدِ الرَّازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍ‏عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مِینَا مَوْلَى عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: قُلْتُ لِلنَّبِیِّ ع یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ یُغَسِّلُکَ إِذَا مِتَّ قَالَ یَغْسِلُ کُلَّ نَبِیٍّ وَصِیُّهُ قُلْتُ فَمَنْ وَصِیُّکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قُلْتُ کَمْ یَعِیشُ بَعْدَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ ثَلَاثِینَ سَنَةً فَإِنَّ یُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَصِیَّ مُوسَى عَاشَ بَعْدَ مُوسَى ثَلَاثِینَ سَنَةً وَ خَرَجَتْ عَلَیْهِ صَفْرَاءُ بِنْتُ شُعَیْبٍ زَوْجَةُ مُوسَى ع فَقَالَتْ أَنَا أَحَقُّ مِنْکَ بِالْأَمْرِ فَقَاتَلَهَا فَقَتَلَ مُقَاتِلِیهَا وَ أَسَرَهَا فَأَحْسَنَ أَسْرَهَا وَ إِنَّ ابْنَةَ أَبِی بَکْرٍ سَتَخْرُجُ عَلَى عَلِیٍّ فِی کَذَا وَ کَذَا أَلْفاً مِنْ أُمَّتِی فَتُقَاتِلُهُ فَیَقْتُلُ مُقَاتِلِیهَا وَ یَأْسِرُهَا فَیُحْسِنُ أَسْرَهَا وَ فِیهَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏ یَعْنِی‏ صَفْرَاءَ بِنْتَ شُعَیْبٍ.








در این وبلاگ
در کل اینترنت