سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته نگار

دلگویه ای به مناسبت میلاد پیامبر رحمت (ص)

ای به عالَم، برترینِ، انوار حق

ای کتابت، برترینِ، الواح حق

ای رهانده، نفس، از پسند و امیال خویش

ای پسندیده، رب، او را، در انظار خویش 

ای شکسته، همه، بت هایِ نفسِ خویش 

هم شکسته، بت های قومِ حیرانِ خویش 

ای که حق، وجودت، زِ رحمت، انباشته  

ای که حق ، آوازه ات، بر جهان، افراشته 



دلگویه ای به مناسبت سالروز آغاز امامت امام عصر (عج)

 

ای ! نشسته در رَهَت، به انتظار، هر فضیلتی

ای ! نوشته به دفترِ دولتت، «کوبنده هر رذیلتی»

ای ! نگاشته بر جَبین ات ، منتقم از، هر قساوتی

ای ! بُرده رنگ، از رخ ظالم ، به هر قضاوتی

ای ! شُسته ننگ و عار از زمین، به هر دِرایتی

ای ! بسته طومار جور به زمین، به یک اِشارتی

 


دلگویه ای به مناسبت شهادت هشتمین اختر امامت امام رضا علیه السلام

 

سلطان خراسانی یا فرمانده دلها

زیبنده ایرانی یا جوینده گلها

کِشتی طوفانی یا لنگر بحران ها

کُشته عدوانی یا راضی به قضاها

ضامن آهویی یا ثامن اخترها

غریب خراسانی یا امید دلها

 


تبیین به زبان عموم مخاطبان رویکرد قرآن کریم

گفته می شود قرآن کریم در بیان معارف، عموم مخاطبان را در نظر می گیرد و از زبان تخصصی اهل علوم مختلف مثل فلسفه و کلام پرهیز دارد.
یکی از مباحث رایج و پر دامنه، بحث شرور، در آفرینش است که در بین فلاسفه و متکلمان بحث های فراوانی دارد. در تعریف شر گفته اند : هر امر ناخوشایند بشر مثل بیماری و فقر.

در بحث شر، متکلمان بدین تبیین رسیده اند که «شر» امر عدمی است و به نبود «خیر» و «فیض الهی»، شر می گویند.در این راستا، برای رفع شبهه عدالت در انتساب شرور به خداوند، این چنین استدلال می کنند که شر به خداوند نسبت پیدا نمی کند و بازگشت شر به عدم افاضه خیر است و از آنجا که خداوند به مخلوقات بدهکار نیست اگر افاضه خیر نکند و مثلا روزی کسی را به کفایت ندهد، قبیح نیست و این شر متوجه خداوند نیست.

قرآن کریم با پذیرش تصورعموم از کلید واژه شر(امر ناخوشایند) از تبیین قابل فهم عموم برای رفع شبهه عدالت، استفاده کرده است.
در آیه 35 سوره انبیاء می فرماید :

«وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ» 

ما شما را، با امور ناخوشایند و خوشایند، می آزماییم و سرانجام به سوى ما باز مى‏گردید.

در منابع حدیثی به نقل از امام صادق (ع) چنین نقل شده که امیر مومنان (ع) بیمار شدند و گروهی به عیادت ایشان رفتند و از حال ایشان پرسیدند و ایشان جواب دادند: گرفتار شر شدم. آنها با شگفتی گفتند: کسی مثل شما باید این طور، سخن بگوید؟!. ایشان با خواندن این آیه فرمودند: منظور از خیر در این آیه، سلامتی و غنی است و منظور از شر، بیماری و فقر که برای آزمایش است.(دعوات راوندی :ص168)  

در این آیه امور ناخوشایند و خوشایند، به خدا، نسبت داده شده است و بین آنها، تفاوتی، دیده نشده است. 

در حدیثی که شیخ صدوق در کتاب توحیدش از پیامبر (ص) نقل کرده، گمان به این که خیر و شر به غیر مشیت الهی برمی گردد را مساوی دانسته با زیر سوال بردن قدرت مطلقه الهی؛
التوحید (للصدوق)، ص: 359ح2- أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص...مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ بِغَیْرِ مَشِیَّةِ اللَّهِ فَقَدْ أَخْرَجَ اللَّهَ مِنْ سُلْطَانِهِ.        یعنی بالخیر و الشر الصحة و المرض‏ و ذلک قوله عز و جل- وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً
بدین ترتیب، شر با همان تعریف امور ناخوشایند مثل بیماری و فقر، نیز به خدا نسبت داده می شود اما هنر قرآن کریم در رفع شبهه عدالت در مبحث شرور، تغییر جهان بینی است یعنی ارائه بینش و شناخت جدیدی از امور.

در این رویکرد، تصریح می شود؛ هر امری که ناخوشایند آدمی است الزاما به معنای بد بودن برای او نیست چنان که عکس آن نیز صادق است و هر امر خوشایند، مساوی با خوب بودن برای آدمی نیست؛
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (سوره البقرة : 216)
ترجمه:
جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شده، در حالى که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانید.

در آیه دیگر، سخنی فراتر از این دارد بدین مضمون که در چیزی که ناخوشایند شماست، ای چه بسا، خیر کثیر قرارداده شده است ؛

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً (سوره النساء : 19)
ترجمه:
اى کسانى که ایمان آورده‏اید براى شما حلال نیست که از زنان از روى اکراه (و ایجاد ناراحتى براى آنها) ارث ببرید. و آنها را تحت فشار قرار ندهید که قسمتى از آنچه به آنها پرداخته‏اید (از مهر) تملک کنید مگر اینکه آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند و با آنان به طور شایسته رفتار کنید و اگر از آنها (به جهاتى) کراهت داشتید (فورا تصمیم به جدایى نگیرید) چه بسا از چیزى کراهت دارید و خداوند در آن نیکى فراوان قرار داده است.

بنابر این، با این تبیین، که پس از طرح یک مصداق و نمونه مثل جنگ، ارائه شده، توجه مخاطب عمومی به سوی این حقیقت رهنمون می شود که نگاه اولیه نسبت به امور ناخوشایند و خوشایند و فهم شر و خیر از آنها اساسا، نگاه مطابق با واقع نیست و با مصلحت بشر فاصله دارد و سنجش خوبی و بدی امور باید تابع مصلحت و عاقبت به خیری بشر باشد و خوشایندی و ناخوشایندی امور در نگاه اولیه و سطحی،  معتبر نیست و اساسا امور خوشایند و ناخوشایند در آفرینش، برای این در نظر گرفته شده اند که بشر در مسیر زندگی، مورد آزمون قرار گیرد و معلوم شود رفتار او، چقدر تابع خوشایند نفس اوست و چفدر تابع انتخاب درستی و صلاح.

پس هدف از امور ناخوشایند، پخت و پز شخصیت انسانی، بشر است که در صورت پیمودن درست مسیر، سوختن ها به ساختن ها تبدیل می شود و سرانجامی نیکو دارد.

با این نوع بیان قرار کریم، مخاطب می فهمد آنچه از امور ناخوشایند را بد می پندارد، الزاما بد نیست و در حقیقت، شر به معنای امر ناخوشایند، هم موجود است و هم قابل انتساب به خداوند اما این امور ناخوشایند، نه ، به ضرر بشر است و نه مفسده ای برای او دارد بلکه به صلاح اوست. در نهایت، شر، مساوی با ضرر دانسته نمی شود. وقتی امری در نهایت، به ضرر بشر نباشد، انتساب آن به خداوند نیز با عدالت او منافاتی ندارد.


نمونه ای از هزینه¬کرد درآمدها در حکومت نبوی (ص)

نمونه ای از هزینه¬کرد درآمدها در حکومت نبوی (ص)

پس از موفقیت مسلمانان در فتح منطقه خیبر، زمینها و باغات آنجا به غنیمت، دست مسلمانان افتاد اما از آنجا که نمی توانستند از عهده کشاورزی این مناطق برآیند با یهودیان، قرداد بستند تا آنها به کشاورزی و باغداری بپردازند و محصول، «نصف نصف» بین مسلمانان و یهودیان تقسیم شود(مسند ابن حنبل: ج 4 ص36 ).
پیامبر (ص) نیمه مخصوص مسلمانان را نیز به دو قسم، تقسیم کرد و قرار شد نیمی از آن، سهم جنگاوران و مجاهدان در جنگ خیبر باشد که در این توزیع مساوی، پیامبر (ص) هم، سهمی برابر با دیگر مجاهدان داشت اما نیمه باقی مانده که 25 درصد از  کل محصولات می شد صرف هزینه های حکومتی مثل پرداخت صله و جوایز به وفود و هیئت های دیدارکننده با پیامبر (ص) می شد . بدین ترتیب در توزیع محصولات خیبر پس از فتح ؛

- دو چهارم، به یهودیان داده می شد که در روی زمین کار می کردند

- یک چهارم بین مجاهدان تقسیم می شد

- یک چهارم باقی مانده، صرف هزینه های حکومتی می شد (سنن أبی داود : ج 2 ص36ح3012).

برنامه دیدار هیئت های دیدار کننده با پیامبر(ص) که به منظور بیعت با ایشان و اسلام آوردن صورت می گرفت این گونه بود که هیئت ها در یکی از منازل بزرگ و یا «باغ¬منزل» های مدینه مثل منزل« فَرْوَةَ بْنِ عَمْرٍو الْبَیَاضِیِّ» مستقر می شدند و صحابه بزرگوار  بلال حبشی، کار رسیدگی به آنها را انجام می داد و هنگام بازگشت آنها ، بلال به نمایندگی از پیامبر (ص) از محل درآمدهای خیبر- که اشاره شد- مبلغی را به آنها به عنوان صله و جوایز می داد (الطبقات الکبرى: ط العلمیة ج1ص 261)

جالب آنکه پیامبر (ص) با این که تمام مناطق شبه جزیره عربستان حتی یمن و بحرین را در اختیار داشت در تحصیل درآمد، بر ضوابطی، پایبند بود به گونه ای که هنگام رحلت، به دلیل گرفتن قرض برای رفع نیاز نیازمندان ، و در دسترس نبودن بودجه لازم براساس ضوابط ، نتوانسته بود دیون خود را پرداخت کند و بدهکار بود و امیر مومنان (ع) پرداخت کننده دیون ایشان بودند.


زاویه گرفتن از کارکرد مقتلی مرثیه

زاویه گرفتن از کارکرد مقتلی مرثیه 

آنچه امروزه ما از آن با عنوان «نوحه» یاد می کنیم اشعاری است که در سوگ سالار شهیدان سروده می شود و در گذشته بدان «مرثیه» گفته می شد. مرثیه، به اشعاری گفته می شد که شاعر در آنها به واقعه عاشورا گریز می زد و بخش های رقت انگیز آن را به نحوی گزارش می کرد و تلاش می کرد با آمیختن احساس بدان ، احساسات و ترحم مخاطبان را نسبت به مصیبت و غم پدید آمده، برانگیزاند که پیامد آن، نوحه و زاری و گریه شنوندگان بود.

مرثیه ‏سرایى با راهیابى به دستگاه عزادارى امام حسین ‏علیه السلام در کنار ستایش شهداى کربلا، کارکرد مقتلی نیز یافت. توصیف واقعه عاشورا و مصایب پدید آمده در این حادثه از نحوه شهادت تا تشنگى و اسارت و قساوت دشمنان در قالب شعر به تصویر کشیده شد بلکه به مرور یکی از کاربردهای رایج مرثیه ، بیان وقایع نهضت عاشورا گشت. در برخی متون حدیثی از مرثیه به عنوان ابزارى براى فهمیدن واقعه عاشورا (مقتل )یاد شده است مانند روایت «سفیان بن مصعب» که در آن امام صادق (ع) به هنگام آماده شدن سفیان بر ای مرثیه خوانی می فرماید به ام فروة (دختر امام صادق) بگویید بیاید و بشنود که چه بر سر جدش آمده است . این سخن نشان از آن دارد که مرثیه در جهت تبیین وقایع عاشورا به کار می رفته است(الکافی : ج 8 ص 216 ح 263 ) . بدین جهت است که گاه از آن با عنوان «مقتل الحسین» یاد شده است مانند گزارش ابن کثیر از مرثیه خوانی سبط ابن جوزی( البدایة والنهایة :ج 13 ص 194 ).

این نوع کارکرد مرثیه، در کنار روایاتی که بر خواندن شعر و گریاندن جمع، تأکید دارند ثواب الأعمال : ص 109 ح 2 ، کامل الزیارات : ص 209 ح 298)گویای این حقیقت است که هدف از سرودن شعر مرثیه، «برپایی سوگ حسینی» است و مرثیه ای که در این راستا سروده شده باشد مورد تأیید ائمه معصومان (ع) و دارای اجر و ثواب بیان شده در این روایات است.

بدین ترتیب اشعار نوحه و مرثیه، در صورتی که اقامه سوگ می کنند ارزش یادشده را دارند و در غیر این صورت، زیر مجموعه عناوین دیگری قرار می گیرند. 

بنابر این زاویه گرفتن اشعار نوحه ها، از کارکرد یادشده ، تأمل برانگیز است. اشعاری که به جای تمرکز بر مصیبت عاشورا جهت تحریک احساسات، بر امور دیگری نظر دارند از رسالت مرثیه فاصله گرفته اند مانند اشعاری که در توصیف زیبایی چشمان حضرت ابوالفضل یا عشق ورزیدن به سرور شهیدان یا ارزشمندی روضه و چای روضه، سروده شده است . این نوع اشعار به نوعی منقبت خوانی یا تغزل نسبت به شخصیت های عاشورا به شمار می آیند و در جای خود ارزشمندند اما تناسبی با اقامه سوگ ندارند و در برپایی آیین سوگواری ، نقشی ایفا نمی کنند.

مروری دوباره به مجموعه روایات سوگواری اباعبدالله الحسین (ع) حکایت از آن دارد که برای اشعار مرثیه و نوحه، رسالتی تعریف شده که شیفتگان اهل بیت (ع) باید بدان پایند باشند و گر نه از نقشه راهی که ائمه (ع) برای مرثیه ترسیم کرده اند، عدول کرده و حرمت آن را نگه نداشته اند.

امید آنکه تمام رفتارهای برپاکنندگان مراسم سوگواری حسینی، با رفتار یک  سوگوار، تناسب و همسویی داشته باشند به نحوی که وقتی یک غریبه و ناظر بیرونی آنها را می بیند از آنها، سوگواری بفهمد.


دلگویه

دلگویه ای خطاب به  امام سجاد علیه السلام به مناسبت سالروز شهادتشان

ای نهاده بنیان هدایت، پس از ویرانی

ای یراکنده نور هدایت به  بحر ظلمانی  

 

ای گرفته سکان هدایت به بحر طوفانی
ای گرفته بیرق هدایت ، به امر رحمانی  

 

ای شکسته هیبت باطل به کاخ دولتش

ای شکسته صولت قاتل در عین قدرتش

 

ای کِشته، بذر تعالی، در خاک سرنوشت

ای رشته انوار الهی، بر کوی بهشت






در این وبلاگ
در کل اینترنت