سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته نگار

آخرین دین، جامع ترین دین

آخرین دین، جامع ترین دین

قرآن کریم، پیامبر (ص) را، خاتم الانبیاء (آخرین پیامبر) نامیده است و این بدان معناست که دین او باید به حدی کامل و جامع و فراگیر باشد که با آمدن نسل های جدید،گذشتن زمان، تغییرات و تحولات اجتماعی و پیدایش پرسش ها و نیازهای جدید قادر باشد جامعه بشری را به مسیرهای درست زندگی رهنمون شود.
به نظر می رسد با تامّل در بعثت و ظهور این پیامبر آسمانی و ساختار شریعتی که ارائه کرده، می توان به نشانه هایی از این جامعیت، دست یافت . در اینجا به چند نمونه از این نشانه ها، اشاره می کنیم؛

- در جوامع بشری، علم حقوق و سیستم های حقوقی، تنظیم کننده رفتار انسانها با یکدیگر در تعاملات و رفتارهای اجتماعی است و در دین مقدس اسلام، علم فقه. وجود ظرفیت اجتهاد در فقه، برای استنباط احکام مسائل نوپدید، دلیلی است بر این جامعیت و پای کار بودن، برای پاسخ گویی به نیاز های جدید در آینده.

- نیمی از جمعیت جوامع بشری را بانوان تشکیل می دهتد. توجه به جایگاه آنان و ارائه سبک زندگی میانه و معتدل برای آنان، به دور از تنگ نظری ها، به گونه ای که صلاح و سعادت آنان را در تمام نسلها و جوامع تأمین کند، نشانه دیگری از جامعیت این دین است.

تنگ نظری ها دو دسته اند؛

الف» تنگ نظری های به دور از تفکر، در دوران جاهلیت نخستین - یعنی دوران قبل از ظهور اسلام - که زن را حقیر می دید و حتی حاضر بود او را، «زنده به گور» کند. 

 با ظهور اسلام، در شریعت محمدی، تکریم زن تا آنجا پیش رفت که «ریحانه = گل خوشبو» نامیده شد نه خدمتکار و حتی می توانست بابت شیر دادن به فرزندش از شوهرش، مزد دریافت کند بدون اینکه وظیفه داشته باشد در خانه، کار کند. 

ب» تنگ نظری های جاهلیت دوران معاصر 

پس از قرن ها نادیده گرفته شدن شأن زنان در غرب، سرانجام در دوران معاصر، توجه به حقوق زنان منجر به پیدایش گرایش هایی مثل فیمینیسم شد که گمان می کرد راه چاره در بازگردان کرامت زنان به آنان، مساوات زن و مرد در تمام امور است. 
غافل از آن که هر موجود زنده ای، متناسب با آفرینش و طبیعتش، شرایط و نیازمندی های ویژه ای دارد که در رسیدن به صلاح و سعادت باید آنها را داشته باشد و آنها هستند که سعادت او را تامین می کنند و از این جهت، تامین آنها جزو حقوق اویند. گل های آپارتمانی اگر در باغچه کاشته شوند گرمای آفتاب تابستان یا سرمای پاییز و زمستان آنها را می خشکاند و از سوی دیگر گل های باغچه ای، اگر در آپارتمان باشند ای چه بسا به خاطر کمبود نور و ... از بین بروند. مساوی دانستن این دو نوع گیاه و قرار دادن آنها در شرایط مساوی باعث نابودی می شود و ظلم به آنها خواهد بود.

 سرمایه داری در غرب، وقتی برای کارخانه ها، به کارگر، نیاز داشت زنان را همانند مردان دانست تا زنانگی و کار در محیط آرام خانه را، رها کنند و به جمع کارگران آنها بپیوندند تا چرخ کارخانه ها، به سود آنها بچرخد. وقتی سینما تکراری شد و جاذبه اولیه این صنعت نوپدید کاهش پیدا کرد سراغ زنان رفت تا با به نمایش گذاشتن جاذبه های جسمی آنان و برهنگی در سینما و تحریک جنسی برگرفته از آن، بازار صنعت سینما را رونق دهد و چون بازار وسایل آرایشی، راکد شد، سراغ دختر بچه ها رفت و با تبلیغ آرایش برای آنان، از کساد بازار تولیدات خودش جلو گیری کرد. 
بنابر این تولید نظریاتی مثل برابری جنسی و به تبع آن رشد فیمینیسم، بیش از آنکه ریشه در فلسفه و خرد ورزی و تطور اندیشه ها، داشته باشد، ریشه در کف بازار سودِ سرمایه داران دارد چرا که هر وقت نیازمند چیزی است به حیله ای متوسل می شود تا آن را به دست بیاورد ، اگر با تبلیغات نشد با نظریه بافی و طرح نظریات فریبنده.

تنگ نظری از این بالاتر که با عریان کردن جسم زنان و بهره گیری از جاذبه جنسی آنها، سود فروش فیلم و کالاها، را بالا ببرند و در عوض، با رواج بی بند و باری جنسی، آنان را، از محیط آرام کانون خانواده برگیرند و از خانواده، خرابه ای بیش، باقی نگذارند.
اسلام به وقت ظهور، در برنامه ریزی برای این پنجاه درصد جمعیت،راهی میانه  را در پیش گرفت.
از یک سو، افکار و سبک زندگی جاهلیت آن دوران را رد کرد و زنان را کرامت و حرمت بخشید و گاه او را هم ردیف عطر(روایت پیامبر ص که فرمود: من از دنیای شما فقط به عطر و زن علاقه دارم)  و گاه او را بسان گل و ریحان خوشبو دانست چنان که امیرمؤمنان (ع) فرمود : زن ریحانه است نه خدمتکار و کلفت.
از دیگر سو، زنانگی او را به رسمیّت شناخت و او را از کارهای سخت، پر استرس و طاقت فرسا در عرصه اجتماع مثل جنگ و ... معاف کرد و به مناسب ترین کار برای زنان یعنی تربیت نسل جدید بشر، رهنمون شد.
نه زنان را چون جاهلیّت نخستین، فروتر از مردان دید و نه در عرصه فعالیتهای اجتماعی و مسؤولیتها همانند مردان، تا زنان را به عرصه فعالیتهای سخت و پر تنش و پر اضطراب در عرصه اجتماع بکشاند و خاطرش آسوده باشد که مساوات را بین آنها رعایت کرده است.
در منابع سیره نگاری اهل بیت (ع) گزارشی از نحوه برخورد پیامبر (ص) با این موضوع آمده است. گزارش شده که حضرت فاطمه (س) به پدرشان گفتند من و شوهرم در مورد تقسیم کارها در خانه و مسؤولیت هر کدام، از شما که صاحب شریعت اسلام هستید می خواهیم کسب تکلیف کنیم. ایشان در پاسخ گفتند شوهرت کارهایی مثل خرید و مسؤولیت های بیرون از خانه را به عهده بگیرد و شما کارهای منزل را.
حضرت فاطمه (س) می فرماید : من از این پاسخ خوشحال شدم و از این که مسؤولیت بیرون از خانه از دوشم برداشته شد شادمان و خرسند شدم .
توجه داشته باشیم که در آن روزگار به رسم سنت و عادت جوامع پیشین، معمولا زن کارهای خانه را انجام می داد و مرد کارهای بیرون از خانه را. بنابر این، پرسش از پیامبر (ص) برای آن بود که این زوج جدید، می خواستند بدانند باید چه سبکی را در زندگی جدید در پیش بگیرند که رفتارشان بر اساس دین باشد، آیا باید، هر دو، دوش به دوش هم در بیرون خانه و در متن اجتماع فعالیت کنند و کارهای خانه را مشترکا انجام دهند یا زن در بیرون و مرد در خانه یا همان شکل رایج در آن دوران. بدین ترتیب آنها، نحوه تقسیم کار زن و مرد را از صاحب شریعت پرسیدند تا برنامه فعالیت زنان و مردان را بدانند.
پیامبر (ص) با این پاسخ، در حقیقت زنانگی زنان را به رسمیت شناخت و فعالیت آنها در عرصه های سخت و پر اضطراب را، لازم ندانست.
امروزه به بهانه همین مساوات، شاهد حضور زنان، در عرصه کارهای سخت مثل نظامی گری، رانندگی کامیونها، مکانیکی ماشینها و ... هستیم این در حالی است که زنان اگر بخواهند مادران و مربیّان خوبی برای نسل بعد باشند باید هم فرصت کافی برای تربیت داشته باشند و هم آرامش و حوصله که در کشمکش های حضور در فعالیتهای اجتماعی و مشاغل، نه چنین فرصتی باقی می ماند و نه از آرامش روح و روان خبری هست و نه از حوصله .

نتیجه آنکه برنامه دین برای زنان هم از افراط گری جاهلیت دیروز، برکنار بود و هم از افراط گری جاهلیت مدرن امروزی که زن را عاری از وقار و عفت و حیا می خواهد تا در سایه نابودی اخلاق و خانواده ، چرخ سرمایه اش  بچرخد.

- نمونه دیگر از نشانه های جامعیت و خاتمیت دین اسلام، اعجاز پیامبر (ص) با کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم است. معجزه موسی (ع) و عیسی فقط مناسب حال مخاطبان و معاصران آنها بود. این در حالی است که کتاب قرآن به صورت مکتوب در دسترس تمام نسلها قرار دارد و از این رو معجزه پیامبر خاتم (ص) همیشگی است و مناسب خاتمیت زیرا وقتی قرار است  این شریعت با دین جدیدی نسخ نشود باید برای مردمان هر دوره، به مانند مردمان عصر بعثت، ظرفیت هدایت داشته و از سوی دیگر به عنوان اعجازی در دسترس همگان، دلیلی باشد بر نبوت و آسمانی بودن این دین.
جالب آنکه دین ستیزان در غرب ادعا می کنند اکنون عصر آگاهی است و دیگر کسی فریب ادعای های واهی مثل شکافتن دریا، اژدها شدن عصا و ... به عنوان معجزات حضرت موسی (ع) را نمی تواند بپذیرد همینطور زنده شدن مردگان توسط عیسی (ع) را.
از آن شگفت¬تر، گَرته برداری و تقلید کورکورانه از همین سخنان توسط دین گریزان فارسی زبان است بدون این که توجه داشته باشند این اشکالات به دین، در بستر فرهنگی مغرب زمین با سابقه مسیحیت مطرح می شود حال آنکه معجزه پیامبر اسلام به عنوان پیامیر خاتم،  کتاب است که از جنس آگاهی و روشنگریست و در دسترس همگان، برای داوری است. 

   

 






در این وبلاگ
در کل اینترنت