اشتراک نظامهای سیاسی زورمدارانه و منتخب در خاستگاه قدرت(2)
اشتراک نظامهای سیاسی زورمدارانه و منتخب در خاستگاه قدرت (2) معانی الأخبار : حدثنا أحمد بن یحیى المکتب ، قال : حدثنا أبو الطیب أحمد بن محمد الوراق ، قال : حدثنا علی بن هارون الحمیری ، قال : حدثنا علی بن محمد بن سلیمان النوفلی ، قال : حدثنی أبی ، عن علی بن یقطین : قال : قلت لابی الحسن موسى بن جعفر علیهما السلام : أیجوز أن یکون نبی الله عزوجل بخیلا ؟ فقال : لا. فقال : الملک ملکان ؛ {ملک }مأخوذ بالغلبة والجور و اختیار الناس ، وملک مأخوذ من قبل الله تبارک وتعالى کملک آل إبراهیم وملک طالوت وذی القرنین ، فقال سلیمان علیه السلام : هب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی أن یقول إنه مأخوذ بالغلبة والجور واختیار الناس ، فسخر الله تبارک وتعالى له الریح تجری بأمره رخاء حیث أصاب وجعل غدوها شهرا ورواحها شهرا ، وسخر الله له الشیاطین کل بناء و غواص ، وعلم منطق الطیر ومکن فی الارض فعلم الناس فی وقته وبعده أن ملکه لا یشبه ملک الملوک المختارین من قبل الناس والمالکین بالغلبة والجور . آدرس معانی الأخبار , شیخ صدوق , ص 353 ح 1 , علل الشرائع , شیخ صدوق , ج 1 ص 71 ح 1 باب 62 , بحار الأنوار ,علامه مجلسی , ج 14 ص 85 ح 1 . ترجمه حدیث على بن یقطین می گوید: از امام کاظم ع پرسیدم ؛ آیا ممکن است پیامبر خدا بخیل باشد؟ امام ع فرمود : نه . من گفتم : پس چرا حضرت سلیمان مىگوید:" رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی" . مفهوم و تفسیر این سخن چیست؟ امام ع فرمود: حکومت ها بر دو گونه اند ؛ 1 . حکومتی که با غلبه نظامی حاکمان و به زور و ستم یا با انتخاب مردم بر سر کار آمده باشد 2 . حکومتی که خاستگاه الهی داشته باشد مانند حکومت خاندان ابراهیم , طالوت و ذو القرنین . سلیمان از خداوند خواست حکومتى به او دهد که هیچ کس نتواند بعد از او بگوید قدرتش بر اساس شیوه های رایج یعنی غلبه نیروی نظامی یا با انتخاب مردم بوده است [2] از این رو بود که خداوند باد را مسخر فرمان او ساخت که به نرمى هر کجا او مایل بود جریان مىیافت، و صبحگاهان فاصله یک ماه را مىپیمود، و عصرگاهان فاصله یک ماه را، و خداوند متعال شیاطین را مسخر او ساخت که براى او ساختمان مىساختند و غواصى مىکردند، و علم سخن گفتن پرندگان را به او تعلیم داد، و حکومت او را در زمین پا بر جا ساخت، لذا در همان زمان و زمانهاى بعد مردم دانستند که حکومت او هیچ شباهتى به حکومتى که مردم آن را برمىگزینند، و یا از طریق غلبه و ستم حاصل مىشود ندارد".
فقلت له : فقول سلیمان علیه السلام " رب أغفر لی وهب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی[2] [1] " ما وجهه ؟ ومعناه ؟
چند نکته قابل تامل در این حدیث
1 . در این حدیث به دو نوع رایج حکومتی یعنی حکومت نظامی( زورمدارانه) و حکومت منتخب از سوی مردم اشاره شده است .
2 . تقسیم بندی حکومتها بر اساس خاستگاه قدرت انجام گرفته است .
3 . هر چند خاستگاه قدرت در حکومتهای نظامی و منتخب تفاوتهایی با هم دارد مثلا در اولی مردم به زور حاکمیت حکومت را پذیرفته اند و در دیگری خود این قدرت را به حاکمان واگذار کرده اند اما بر اساس مضمون این حدیث , در هر دو نوع حکومت یادشده بازگشت قدرت به یک چیز مشترک است چرا که هر دو منشا انسانی دارند.
4. نوع سومی از حکومت است که خاستگاه الهی دارد و نمونه هایی از آن در تاریخ پدید آمده است
5 . از آنجا که هر پیامبر متناسب با زمان خود معجزه ویژه ی خود دارد حضرت سلیمان نیز قاعدتا باید معجزه ویژه خود را می داشت . بر اساس این آیه قرآن ، او از خداوند خواست معجزه ویژه اش ، قدرت خارق العادة در به خدمت گرفتن نیروهای غیر انسانی مثل باد ، حیوانات و جنیان باشد . این پیامبر بزرگوار در زمان این درخواست ، حکومتی مقتدر در خاورمیانه را اداره می کرد لکن این ویژگی او را با دیگر سلاطین زمانش ، همانند کرده بود در حالی که او پیامبر بود و می خواست همانند انبیاء دیگر ، دارای معجزه خاص خود باشد تا به وسیله آن در نزد مردم به عنوان پیامبر شناخته شود و مورد اعتماد باشد و از آنجا که وی در این زمان حکومت داشت طبیعی بود که معجزه اش متناسب با جایگاهش باشد لذا به نظر می رسید متناسب ترین نوع اعجاز قدرت فوق العادة باشد تا بین او و دیگر قدرتمندان تفاوتی دیده شود و پیامبری او در کنار حاکمیت سیاسی اش هویدا باشد .
بنایر این در خواست قدرت ویژه که برای دیگران شایسته نباشد به معنای انحصار و بخل نیست بلکه گویای آن است که حضرت معجزه ویژه ی خود را با توجه به شرایطش در این امر دیده و از خداوند خواسته است . این درخواست حکایت از فهم شرایط خود و زمانه دارد و این فهم ، نعمتی الهی بود که خدواند به او ارزانی کرده بود امری که در دیگر جاها نیز نمود داشت و قرآن کریم به یک نمونه از آن در داستان داوری داود و سلیمان اشاره کرده است ؛ «وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ کُنَّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ * فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَ کُلاًّ آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً . و داود و سلیمان را (بخاطر آور)، هنگامى که در باره کشتزارى که گوسفندان قوم آن را شبانه چریده (و خراب کرده) بودند داورى مىکردند، و ما شاهد قضاوت آنها بودیم . ما (حکم واقعى) آن را به سلیمان تفهیم کردیم، و به هر یک از آنها (شایستگى) داورى، و علم دادیم . [3]» .
6 . در نقل علل الشرایع به جای اختیار الناس , اجبار الناس دارد که بر اساس آن توضیح دیگری است برای حکومت زورمدارانه . اما در ادامه متن روایت تعبیر « الملوک المختارین من قبل الناس والمالکین بالغلبة والجور » دارد که قرینه ای است بر این که در اینجا همان اختیار الناس بوده ولی دچار تصحیف شده و به صورت «اجبار » کتابت یافته است .
گفتنی است این حدیث در ادامه مطالب دیگری دارد که به دلیل طولانی شدن بحث از آوردن مضمون و شرح آن خوداری کردیم .
[1] . وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها وَ کُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عالِمِینَ وَ مِنَ الشَّیاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَ یَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ وَ کُنَّا لَهُمْ حافِظِینَ . (سوره انبیاء آیات 81 – 82)
[2] . سوره ص آیه35 .
[3] . سوره انبیاء آیات 78 – 79 .