اجتماع نعمتی الهی برای فرد
اجتماع نعمتی الهی برای فرد
نیاز انسان به زندگی با جمع و اجتماع از امور شناخته شده و ملموس است . از این نظر اجتماع انسانی برای هر یک از افراد جامعه ، نعمت به شمار می آید چرا که با تشکیل جامعه هر کس عهده دار برطرف ساختن برخی از نیازهای انسان می شود و این امر باعث می شود در چرخه اجتماع بخش عمده نیازهای او فراهم شود و زمینه حضور او را در عرصه های رشد و ترقی فراهم کند این در حالی است که انسان اگر بخواهد تنها زندگی کند و بخواهد خود تمام نیازهایش را فراهم کند باید اکثر وقت خود را صرف تامین نیازهای اولیه و روزمره کند و بدین وسیله از بسیاری از عرصه ها چون علم آموزی و تولید علم باز بماند .
می دانیم رشد و ترقی انسانها در بستر زندگی جمعی پدید آمده و نمونه بارز زندگی جمعی ، شهر نشینی است . از این رو کلمه تمدن که در لغت به معنای شهر نشینی است اصطلاحی شده برای نحوه پیشرفته زندگی انسانی . بنابر این اجتماع نه تنها در چرخه منظم خود نیازهای اولیه افراد خود را تامین می کند که علاوه بر آن ، زمینه ی پیشرفت در نحوه ی زندگی را نیز فراهم می کند و فرصتهای بیشتری در اختیار بشر برای رشد و تعالی قرار می دهد . اجتماع با کارکرد های گوناگونی که دارد موهبتی است الهی برای تک تک انسانها و حتی نخبگان و شخصیتهای موفق و برجسته ، در بستر زندگی جمعی و با استفاده ازامکانات و فرصتهایی که اجتماع در اختیار آنها قرار داده به چنین جایگاهی می رسند . آنچه گفتیم مقدمه ای بود برای بیان روایتی از پیامبر اکرم (ص) . روزی یکی از اصحاب پیامبر (ص) در باره سرنوشت انسان پس از مرگ پرسید .پیامبر (ص) جواب دادند : حساب است و قبر و پس از آن یا سختی است (برای اهل شقاوت ) و یا راحتی (برای اهل سعادت ) . وی با شنیدن این جملات به نشانه ترس از آخرت ، سوگند یاد کرد که امور متعارف زندگی را بر خود حرام کند مثل خواب و لباس شبانه ، خوراک روزانه و ارتباط با مردم . پیامبر فرمودند: اگر بخواهی با مردم ارتباط نداشته باشی و در صحراء و بیابان عزلت اختیار کنی ، دیگر چگونه می توانی امر به معروف و نهی از منکر کنی . گذشته از این نکته باید توجه داشته باشی که سکونت در صحرا به صورت فردی ، پس از آنکه زندگی در جمع انسانی برایت فراهم شده نوعی کفران نعمت اجتماع است و ناسپاسی به شمار می آید . شما از خواب شبانه و خوراک روزانه نگذر و در زمینه پوشش نیز فقط از لباسهای حرام مثل لباس طلاکاری شده و حریر پرهیز کن .
چنان که دیدیم در این روایت پیامبر (ص) اجتماع و زندگی اجتماعی را از نعمت های الهی به شمار آورده و ترک اجتماع را ناسپاسی در برابر این نعمت . البته باید توجه داشته باشیم که در مواردی ، به دلیل نقش اجتماع در سرنوشت فرد ، افراد ناچار می شوند آن را ترک کنند زیرا جامعه مسیر غلطی را طی می کند و جاهلیت بر آن به نحوی حاکم است که نمی گذارد افراد مسیر درست را طی کنند و خواسته غلط خود را بر فرد تحمیل می کند در این صورت است که برای حفظ ایمان فرد ناچار می شود از آن فاصله بگیرد . برای چنین مواردی باز پیشنهاد هجرت به دیگر سرزمینها شده است یعنی اجتماع دیگری که یا با فرد دیندار همسو است یا آنکه مزاحمتی برای ایمان او ندارد . فقط در موارد محدودی عزلت از اجتماع توصیه شده مثل ماجرای اصحاب کهف . داستان عزلت برخی از انبیاء مثل حضرت ابراهیم (ع)در دوران نوجوانی و جوانی ، نیز نسبی است و عزلت کامل از اجتماع به شمار نمی آید .
متن خبر
قطب الدین راوندی در کتاب النوادر ص 25 از امام صادق علیه السلام نقل می کند که پیامبر اکرم (ص) روزی نزد اصحاب خود بودند در این میان فردی به نام سعد بن الاشج از ایشان سوالی پرسید :
یا رسول الله ما یفعل بنا بعد الموت ؟ قال : الحساب و القبر ثم ضیقه بعد ذلک أو سعته فقال یا رسول الله هل تخاف أنت ذلک ؟ فقال : لا و لکن أستحی من النعم المتظاهرة التی لا أجاریها و لا جزء من سبعة فقال سعد بن الأشج : إنی أشهد الله و أشهد رسوله و من حضرنی أن نوم اللیل علی حرام و الأکل بالنهار علی حرام و لباس للیل علی حرام و مخالطة الناس علی حرام و إتیان النساء علی حرام فقال رسول الله ص لم تصنع شیئا کیف تأمر بالمعروف و تنهى عن المنکر إذا لم تخالط الناس و سکون البریة بعد الحضر کفر للنعمة نم باللیل و کل بالنهار و ألبس ما لم یکن ذهبا أو حریرا أو معصفرا و ائت النساء .