مرثیه سرایى و مرثیه خوانى
مرثیه سرایى و مرثیه خوانى
آنچه در ذیل می آید بخشی از مقاله نگارنده در باره مرثیه است که به مناسبت محرم در اختیار خوانندگان قرار می گیرد . پیش از این نیز بخش های دیگری از این مقاله در این وبگاه به صورت یادداشتهای مختلف آمده است .
مرثیه (89): در اصل به معنى به رحم در آمدن دل و دلسوزى و شفقت براى دیگرى است و از آن جا که معمولا در آیین سوگوارى عرب، افراد با سرودن اشعارى که در بر دارنده ستایش متوفى بوده، شفقت و دلسوزى و رقت قلب خود را نسبت به فرد در گذشته نشان مىدادند، به این گونه اشعار مرثیه گفتند (90) . (91)
بنابر این در اصطلاح سوگوارى « به مجموعه جملات منظم به نظم و وزن شعرى که با توصیف نیکویىها و محاسن متوفى به ستایش او مىپردازد» مرثیه گفته مىشود و به سراینده، «مرثیه سرا» و به خواننده آن اشعار، «مرثیه خوان» مىگویند.
هر چند مىتوان مرثیه و ندبه را ناشى از غم درونى و سوزش قلب افراد دانست که به نوعى به تسکین درد مصیبت مىانجامد و از این نظر نوعى واکنش هم ردیف با گریه به شمار مىآید ، اما تأثیر آشکار آن در تحریک احساسات و برانگیختن دیگران به بروز واکنشهاى سوگوارانه و گریه را نمىتوان نادیده گرفت و از این روى یکى از شیوههاى نقش آفرین در جان بخشى به مجلس سوگوارى و شدت بخشیدن به آن،است و به نوعى در خدمت گریاندن و دیگر شیوههاست .
مرثیه سرایى براى امام حسین (ع) پس از شهادت ایشان آغاز شد . مىتوان مرثیه سرایىهاى اولیه از سوى خاندان امام (92) و دیگران (93) را برابر با آداب و رسوم عرب دانست که پس از در گذشت عزیزان و بزرگان، براى او مرثیه مىگفتند ، اما این ائمه علیهم السلام بودند که با ارج نهادن به مرثیه سرایىها ومرثیه خوانى هاى عصر خویش (94) و تاکید و توصیه بیشتر ، آن را درون سازمان نوبنیاد سوگوارى سید الشهداء(ع) جا دادند و در هنگامه تاسیس و چینش ساختار عزادارى، براى آن جایگاه بلند و ارزشمندى، تعریف کردند.
این تدبیر در کنار ماهیت تأثرانگیز و جانگداز حادثه عاشورا ، این نتیجه را در پى داشت که شاهد مرثیه سرایىهاى فراوان در سده ها و نسلهاى بعد باشیم تا آنجا که مرثیهسرایى براى امام حسینعلیه السلام جایگاه ویژهاى در ادبیات عرب زبانان و فارسى زبانان یافته است . شخصیتهاى سرشناس از دولتمردان , نویسندگان و خطباء گرفته تا شاعران تواناى سدههاى مختلف (95) ، براى ایشان مرثیه سرودهاند و گردآورى آنها دانشنامههاى بزرگى را پدید مىآورد ، مانند موسوعه «ادب الطف»(96) و دانشنامه «شعر عاشورایى» (97).
از آن جا که در جوامع گذشته شعر هنر غالب بوده و تأثیر بسیارى در مردم داشته و نوعى رسانه به شمار مىآمده است ، مىتوان اهمیت مرثیههاى فراوان درباره امام را دانست چرا که معمولاً این اشعار به حافظهها سپرده مىشد و دهان به دهان مىگشت و انتشار مىیافت و در محافل و مجالس خوانده مىشد .
مرثیهسرایى و مرثیهخوانى از همان آغاز جانبخش مجلس عزادارى امام حسین علیه السلام بود .این شیوه که در فرهنگ عصر واقعه ، نوعى سرودن شعر در مدح و نیکویىهاى ، متوفی بود با راهیابى به دستگاه عزادارى امام حسینعلیه السلام در کنار ستایش شهداى کربلا ، به توصیف واقعه عاشورا نیز پرداخت و مصایب پدید آمده در این حادثه از نحوه شهادت گرفته تا تشنگى و اسارت و قساوت دشمنان را نیز در قالب شعر به تصویر کشید . بلکه به مرور کارکرد غالب مرثیه ،بیان وقایع اتفاق افتاده بوده و از این جهت است که مىبینم از آن، به «مقتل الحسین» نیز تعبیر شده است .(98)
مرثیهسرایى بدین شکل ، در آغاز تأسیس دستگاه عزادارى امام حسینعلیه السلام ، بیشترین نقش را در بیان مصایب واقعه عاشورا و مقتلخوانى داشت که متأثر از نفوذ کلام موزون (شعر) در دلها و جانها بوده است .
به مرور که مقتلنویسى امام حسین رایج شد ، مقتلخوانى نیز جایگاه خود را یافت و پس از آن ،این دو شیوه (مرثیه خوانى و مقتل خوانى) همراه هم ، در عزادارى امامعلیه السلام نقش ایفا کردند .(99) و شاید به خاطر داشتن چنین جایگاه و نقشى ، این همه از سوى ائمه مورد تاکید قرار گرفته است .
......................
پاورقی:
89) همانند مغفرة و معذرة ، مصدر است ؛( النهایة فی غریب الحدیث : 2 / 196 ؛ ( رثى ) ( هح ) فیه ( أن أخت شداد بن أوس ) بعثت إلیه عند فطره بقدح لبن وقالت : یارسول الله إنما بعثت به إلیک مرثیة لک من طول النهار وشدة الحر ) أی توجعا لک وإشفاقا ، من رثى له إذا رق وتوجع .
وهى من أبنیة المصادر ، نحو المغفرة والمعذرة . وقیل الصواب أن یقال مرثاة لک ، من قولهم رثیت للحى رثیا ومرثاة ، ورثیت المیت مرثیة . ( س ) ومنه الحدیث ( أنه نهى عن الترثى ) وهو أن یندب المیت فیقال : وافلاناه .
90) مقاییس اللغة: ج 2 ص 488 ؛ رثى : اصیل على الرقة و اشفاق، یقال رثیت لفلان : رققت ومن الباب، قولهم ؛ رثى المیت بشعر .
کتاب العین ج : 8 ص 234 ؛ رثی: رثى فلان فلانا یرثیه رثیا و مرثیة، أی: یبکیه و یمدحه، و الاسم: المرثیة.
و لا یرثی فلان لفلان، أی: لا یتوجع إذا وقع فی مکروه، و إنه لیرثی لفلان مرثیة و رثیا.
و المترثی: المتوجع المفجوع.
مجمع البحرین ج : 1 ص 175 ؛ (رثا) رثى له أی رق له و رحمه، و رثیت له ترحمت و ترفقت.
و فی الأثر رثى النبی سعد بن خولة و هو من رثیت المیت - من باب رمى - مرثیة.
و رثوته أیضا إذا بکیته و عددت محاسنه، و کذلک إذا نظمت فیه شعرا.
و فی الدر: الترثی هو أن یندب المیت، فیقال: وا فلاناه.
لسان العرب : 14 / 309 ؛ ورثى فلان فلانا یرثیه رثیا ومرثیة إذا بکاه بعد موته . قال : فإن مدحه بعد موته قیل رثاه یرثیه ترثیة . ورثیت المیت رثیا ورثاء ومرثاة ومرثیة ورثیته : مدحته بعد الموت وبکیته .
ورثوت المیت أیضا إذا بکیته وعددت محاسنه ، وکذلک إذا نظمت فیه شعرا . ورثت المرأة بعلها ترثیه ورثیته ترثاه رثایة فیهما ،.
91) جامع الشتات (میرزاى قمى ): ج 2 ص 381 ؛ واما الرثاء والمرثیة : فهو ایضا من صفات المقروء واللفظ . لا الصوت . ویعتبر فیه کونه شعرا . بخلاف النوحة فالفرق بینه و بین النوحة من وجهین : اعتبار کیفیة الصوت فى النوحة دون المرثیة ، واعتبار کونه شعرا فى المرثیة دون النوحة .
92) گزارشهاى داریم از مرثیه سراى امام سجاد علیه السلام (لهوف ص 200) و خواهران و دختران امام حسین(ع) که در منابع آمده است.
93) همچون «سلیمان بن قتّه» و «ابو الرمح» که از نخستین مرثیه سرایان امام حسین ،از غیر خاندان ایشان ،به شمار آمدهاند .
94) ابراز خرسندى امام صادق (ع)از مرثیه خوانى بر سر مزار امام حسین علیه السلام و تجلیل از جعفر بن عفان مرثیه خوان ، نمونه هاى از این دست هستند .
95) رجوع کنید به بخش شاعران مرثیه سرا در دانشنامه امام حسین (ع) تالیف محمدی ری شهری .
96) تألیف جناب جواد شبّر
97) تألیف خانم مرضیه محمد زاده
98) در حدیثی که در کتاب کافی آمده ، از مرثیه به عنوان ابزارى براى فهمیدن واقعه عاشورا (مقتل )یاد شده است ؛
الکافی عن سفیان بن مصعب العبدی : دخلت على أبی عبد اللَّه علیه السلام فقال : قولوا لاُمّ فروة تجیء فتسمع ما صنع بجدّها قال : فجاءت فقعدت خلف الستر ، ثمّ قال[7] : أنشدنا قال : فقلت : «فروجودی بدمعک المسکوب».
قال : فصاحت وصحن النساء ، .(الکافی : ج 8 ص 216 ح 263 ، وفی مرآة العقول : ج 26 ص 137 : قوله علیه السلام : «قولوا لاُمّ فروة» هی کُنیة لاُمّ الصادق علیه السلام بنت القاسم بن محمّد بن أبی بکر ، ولبنته علیه السلام أیضاً على ما ذکره الشیخ الطبرسی؛ فی إعلام الورى والمراد هنا الثانیة .)
- در متن ذیل نیز تعبیر « ما من رجل ذکرنا أو ذکرنا عنده » حکایت از آن دارد که مرثیه، ویژگى یاد شده را داشته و از آن، تلقى «مقتل خوانى » مىشده است ؛
-کفایة الأثر عن الکمیت بن أبی المستهلّ : دخلت على سیّدی أبی جعفر محمّد بن علیّ الباقر8 ، فقلت : یا بن رسول اللَّه ، إنّی قد قلت فیکم أبیاتاً ، أفتأذن لی فی إنشادها .
فقال : إنّها أیّام البیض . قلت : فهو فیکم خاصّة . قال : هات ، فأنشأت أقول :
أضحکنی الدهر وأبکانی
والدهر ذو صرف وألوانِ
لتسعة بالطفّ قد غودروا
صاروا جمیعاً رهن أکفانِ
فبکى وبکى أبو عبد اللَّه علیهما السلام وسمعت جاریة تبکی من وراء الخباء . فلمّا بلغت إلى قولی :
وستّة لا یتجارى بهم
بنو عقیل خیر فتیانِ
ثمّ علیّ الخیر مولاکم
ذکرهم هیّج أحزانی
فبکى ثمّ قال7 : ما من رجل ذکرنا أو ذکرنا عنده فخرج من عینیه ماء ولو قدر مثل جناح البعوضة ، إلّا بنى اللَّه له بیتاً فی الجنّة ، وجعل ذلک حجاباً بینه وبین النار ،(کفایة الأثر : ص 248 ، بحار الأنوار : ج 36 ص 390 ح 2 . )
- گزارش دیگر ،نحوه مقتل خوانى سبط ابن جوزى است که در آن از مرثیه خوانى با عنوان «مقتل الحسین» یاد شده است ؛
البدایة والنهایة - فى ترجمة سبط ابن الجوزى - : یوسف بن الامیر حسام الدین...أبو المظفر الحنفی البغدادی ثم الدمشقی ، سبط ابن الجوزی ... قدم دمشق فی حدود الستمائة [600 ] و حظی عند ملوک بنی أیوب ، وقدموه وأحسنوا إلیه ، وکان له مجلس وعظ کل یوم سبت بکرة النهار عند الساریة التی تقوم عندها الوعاظ الیوم عند باب مشهد علی بن الحسین زین العابدین ، ...وقد کان الشیخ تاج الدین الکندی ، وغیره من المشایخ ، یحضرون عنده تحت قبة یزید ، التی عند باب المشهد ، ویستحسنون ما یقول ..... وقد سئل فی یوم عاشوراء زمن الملک الناصر صاحب حلب أن یذکر للناس شیئا من مقتل الحسین فصعد المنبر وجلس طویلا لا یتکلم ، ثم وضع المندیل على وجهه وبکى شدیدا ثم أنشأ یقول وهو یبکی :
ویل لمن شفعاؤه خصماؤه والصور فی نشر الخلائق ینفخ
- بد أن ترد القیامة فاطم وقمیصها بدم الحسین ملطخ
ثم نزل عن المنبر وهو یبکی و صعد إلى الصالحیة وهو کذلک رحمه اللَّه .( البدایة والنهایة :ج 13 ص 194 )
- شاهد دیگر بر اطلاق مقتل خوانى به مرثیه خوانى ،ابیات آغازین مرثیه کسایى مروزى (متولد سال 341 هجرى قمرى و متوفى حدود 394 به بعد ) شاعر پارسىگوى و شیعه مذهب قرن چهارم است که مىگوید: مدح و غزل نگویم «مقتل» کنم تقاضا . .
99) در متن ذیل که مربوط به وقایع قرن هفتم است از مقتل خوانى و مرثیه خوانى در کنار هم با تعبیر « قراءة المقتل فى یوم عاشوراء و الانشاد» یاد شده است .
الحوادث الجامعة لعبدالرزاق بن الفوطى البغدادى فى سنة 641 : و فیها تقدم الخلیفة الى جمال الدین عبدالرحمن بن الجوزى المحتسب بمنع الناس من قراءة المقتل فى یوم عاشوراء و الانشاد فى سائر المحال بجانبى بغداد سوى مشهد موسى بن جعفر علیهما السلام . ( الحوادث الجامعة و التجارب النافعة فى المائة السابعة ، کمال الدین ابى الفضل عبدالرزاق بن الفوطى البغدادى ، ص 93، ناشر : دار الفکر الحدیث ، لبنان ، بیروت ، 1407 قمرى - 1987 م )