سعه صدر امام صادق (ع) در برخورد با پرسش های ساده
سعه صدر امام صادق (ع) در برخورد با پرسش های ساده
امام صادق (ع) در دوران خود به عنوان شخصیت علمی ممتاز شناخته شده بود و از هر سو مشتاقان دانش به خصوص دانش حدیث نزد ایشان می آمدند و بهره می بردند حتی برخی امامان فقهی اهل سنت چون ابو حنیفه نزد امام شاگردی کردند . همه مراجعان افراد نخبه و دانش دوست و فرهیخته نبودند در کنار زراره ها و هشام ها کسانی نیز بودند که از این دریای دانش امام , ظرف کوچک خود را پر می کردند و بر اساس میزان معرفت و شعور خود سوال داشتند . شاهد سخن , پرسشی است که یکی از اصحاب امام صادق (ع) در جلسات عمومی حضرت از یکی از مراجعان شنیده و آن را گزارش کرده است . شیخ صدوق در کتاب علل الشریع این گزارش وی را که ابو خالد نام دارد ، چنین انعکاس داده است :
ابو خالد می گوید : از امام صادق (ع) سوال شد : مردم بیشترند یا بنی آدم ؟ ایشان فرمودند : مردم . گفته شد : چطور ؟ فرمودند : شما وقتی می گویی مردم , حضرت آدم را هم شامل می شود ولی وقتی می گویی بنی آدم , دیگر حضرت آدم را شامل نمی شود و او را در زمره فرزندانش به شمار نیاورده اید . از این رو کلمه «مردم» از نظر آمار , افراد بیشتری را نسبت به کلمه «بنی آدم» شامل می شود .
دو نکته دیگر پیرامون این گزارش :
1 . چنان که از سوال پیداست بیشتر ارزش معما دارد تا اطلاعات کاربردی در امور زندگی . از این رو می توان گفت امام با مخاطبان گوناگون در سطوح مختلف معرفتی و شعور دانایی رو برو بودند و پاسخها نیز در حد فهم و دریافت آنان بوده است .
2 . این متن گویای این نکته است که امام در اوج دانش و دانایی از پاسخ سوالات افراد معمولی سر باز نمی زدند حتی اگر آن سوال از نظر ارزشی در حد یک معمای ساده باشد .
متن خبر :
علل الشرائع : حدثنا أبى رضى الله عنه ، وقال حدثنا محمد بن یحیى العطار ، عن محمد ابن احمد بن یحیى بن عمران الاشعری ، عن موسى بن جعفر البغدادی عن علی ابن معبد عن عبیدالله بن عبد الله الدهقان عن درست عن أبى خالد قال : سئل أبو عبد الله علیه السلام : الناس اکثر أم بنو آدم ؟ فقال : الناس قیل : وکیف ذلک ؟ قال لانک إذا قلت الناس دخل آدم فیهم وإذا قلت بنو آدم فقد ترکت آدم لم تدخله مع بنیه فلذلک صار الناس اکثر من بنى آدم وادخالک أیاه معهم ولما قلت بنو آدم نقص آدم من الناس .
آدرس :
علل الشرائع , الشیخ الصدوق ج 1 ص 78 ح 1 ,
بحار الانوار ج11 ص 237 ح 20 .