مقایسه دو قربانی
مقایسه دو قربانی
در بین انبیاء الهی ، داستان امتحانهای سخت حضرت ابراهیم علیه السلام ازمشهورات است . ایشان در مسیر بندگی حضرت حق و عشق ورزی به او حاضر شد به آتش افکنده شود ، زن و فرزند خردسالش را در سرزمین خشک و بی آب و علف بگذارد و بگذرد و فرزند جوانش را با دستان خود، قربانی کند اما خداوند آتش را برایش گلستان کرد، برسرزمین خشک، زمزم جاری ساخت و به هنگام قربانی اسماعیلش از قربانی او گذشت و به جای اسماعیل ذبیحه ای بزرگ فدایی او کرد؛« وَ فَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» . بر اساس نقلی که از امام رضا علیه السلام رسیده این فدایی عظیم امام حسین علیه السلام است (مراجعه کنید به یاد داشت قربانی بزرگ در همین وبلاگ ttp://noktenegar.parsiblog.com/Posts/185)
با تأمل در مضمون فدایی، روشن می گردد که در ماجرای امام حسین علیه السلام قرار است ذبح واقعی اتفاق بیفتد . حقیقتی که در تمام ابعاد پیرامونش اثر گذار بوده است. در مقایسه ماجرای آزمون های سخت حضرت ابراهیم علیه السلام و امام حسین علیه السلام شاهدیم که ایشان در آتش انداخته شد اما خداوند به همین اندازه از او پذیرفت و آتش را گلستان کرد و آتش او را نسوزاند اما در دوره سالار شهیدان ، آتش عناد جاهلان ، امام ، اصحاب ، خویشان و فرزندان ایشان را در کام خود گرفت و آنان در صحرای سوزان کربلا ، تشنه کام در خون خود غلطیدند .اگر ابراهیم علیه السلام ، زن و فرزندش را در سرزمین خشک و بی آب رها ساخت امام خاندانش را در بین دشمنان سنگ دل رها کرد .اگر برای ساره و اسماعیل زمزم جاری شد تا تشنه نمانند اما اهل بیت امام در کنار آب تشنگی کشیدند ،اگر شب¬هنگام و شام غریبان زن و فرزند ابرهیم خلیل یکی از قبایل اطراف به نزد آنان آمدند و آنها را از غربت تنهایی و وحشت بیابان نجات دادند اما شام غریبان اهل بیت امام با اسارت و تلخی های مصیبت همراه بود و سر انجام اگر کارد در دستان ابراهیم از بریدن سر اسماعیل خودداری کرد در صحرای کربلا خنجر نامردان روزگار سر سرور شهیدان را از تن جدا کرد . در نهایت نیز، بر نیزه شدن سرها و ماجرای جسارتها نسبت به سر سیدالشهداء و اهل بیت اسیرش در کوفه و شام.
به راستی چرا از ابراهیم خلیل به همان اندازه اقدام پذیرفته شد ولی در خصوص امام حسین علیه السلام به مرحله عمل رسید. به نظر می رسد حکمت پذیرش ایثار حضرت ابراهیم علیه السلام از سوی خدواند متعال درحد مرحله اقدام و موکول کردن عملی از خودگذشتگی ها به دوره امام حسین علیه السلام این باشد که در دوره ابراهیم خلیل واقعیت خارجی این ایثارها تاثیری در هدایت بشر نداشته و هدف امتحان نیز با همان اقدام و حاضر شدن به ایثار محقق می شد مثلا اگر ایشان در آتش می سوخت داستان توحید تمام می شد و بت پرستان خود را موفق و پیروز می دیدند یا از تشنگی هلاک شدن ساره و اسماعیل در بیابان، نتیجه اجتماعی نداشت ، در حالی که شهادت امام با آن شرایط غمبار، هشداری بود برای جامعه خفته و غفلت زده آن عصر که کسی مثل یزید را جانشین پیامبر(ص) می دانست نه تنها شهادت امام بلکه اسارت خاندانش نیز در مسیر آگاهی بخشی به فاجعه انحراف جامعه از صراط مستقیم نبوی تاثیر گذار بود. اثر این ایثارها و تحمل مصایب ازسوی اهل بیت علیهم السلام به آن دوران محدود نمی شود بلکه ماجرای عاشورا تابلو زنده ای است که بر تمام نسلها تأثیر می گذارد و چراغ فروزانی است که نور آن پیوسته برکرانه ظلمت جهل می تازد و از قلمرو آن می کاهد.
نتیجه آنکه در مسیر بندگی خداوند، از خود گذشتگی ها، وقتی بر هدایت جامعه اثر گذار است ارزش واقعی خود را دارد و ارزش آن را دارد که عینیت یابد.