سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته نگار

نگاهی به یک باور

نگاهی به یک باور
در این یاداشت دریافت عمومی از جمله مشهور «هیچ کاخی برپا نمی شود مگر آنکه کوخی کنار آن بنا شود یا ویران شود »  با توجه به مضمون برخی روایات رسیده در باره مسوولیت ثروتمندان در برابر تهی دستان مورد بررسی قرار می گیرد . گفتنی است چندی پیش به مناسبتی به مجموعه ای از آیات و روایاتی که در باره گرسنگی مطالبی داشتند دسترسی پیدا کردم و در خصوص انتساب جمله مشهور فوق به امام علی علیه السلام نیز جستجوهایی انجام دادم که به نتیجه ای نرسیدم و این مضمون را در منابع روایی نیافتم . به هرحال چه روایت باشد یا نه ؟ بررسی این باور مشهور در کنار روایات مربوط به این موضوع امری شایسته است . ما در این یادداشت به فراخور حال فضای سایبری و خلاصه نویسی به اختصار بدین موضوع پرداخته ایم .
                                                                                ***
اصل وجود برخی گرفتاری های شدید مانند بیماریها و ناتوانی های جسمی ، یتیمی و گرسنگی مزمن (وجود افراد گرسنه و محتاج به حداقل تغذیه ) در جامعه انسانی یک خواست تکوینی خداوند است . در خصوص گرسنگی این خواست تکوینی  از دلالت آیه « وَ إِذا قیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فی ضَلالٍ مُبینٍ (1) . »! نیز بر می آید . برابر این آیه گروهی بر این باورند که خداوند می توانست نیاز تهی دستان به غذا را بر طرف کند  با این حال چنین نکرده پس دلیلی ندارد ما به مشکل تغذیه آنان رسیدگی کنیم . این آیه با این بیان در صدد مذمت این افراد و رد اندیشه آنان است . این بدان معناست که نزد خردمندان , فرار از مسولیتِ کمک به نیازمند با این بهانه پذیرفتنی نیست چرا که وجدان و خرد عمومی , مسوولیت انسان در برابر مشکلات و گرفتاری های همنوعان را درک می کند و رویگردانی از آن را خروج  از مسیر انصاف و درک انسانی  می داند . با این توضیح روشن می شود که چرا به شبهه آنان پاسخی داده نشده است زیرا هر فرد منصفی می فهمد که جامعه انسانی در برابر نیازمندان در هر زمینه ای مسوول است و همین کافی است  . این مطلب روشن می سازد که فلسفه وجود برخی گرفتاری های شدید که با سعی و تلاش خود افراد برطرف نمی شود به کار انداختن همین شعور و احساس انسانی جامعه است که در نهاد بشر قرار داده شده است . بنابر این بدیهی است که خداوند مستقیما و بی واسطه این مشکلات را برطرف نکند تا جامعه بشری با بهره گیری از این استعداد نهفته در وجودش , به رفع آنها بپردازد و از این طریق پایبندی افراد به این درک و روحیه انسانی آزموده شود . فلسفه گرفتار شدن بخشی از جامعه به مشکل گرسنگی نیز در همین راستاست .
علاوه بر آیه فوق برخی احادیث نیز براین نکته اشاره دارند که در آفرینش نوع انسانی , اراده خداوند بر این قرار گرفته که درصد معینی از افراد , تهی دست باشند و از این رو برای رفع نیاز آنان , از ثروتمندان خواسته است درصد معینی از اموال خود را به آنان بدهند و چنانچه آنان به این خواست تشریعی خداوند عمل کنند نیاز تهی دستان برطرف می شود (2) .   نتیجه آنکه , این  وظیفه انسانهاست که این مشکل را برطرف کنند چرا که خداوند به آنان  ، شعور انسانی و روحیه نوع دوستی و فهم لزوم ترمیم نابسامانی های اجتماع  را عطا کرده است لذا جامعه بشری در برابر این مشکل و رفع آن مسوول است.
آنچه گفتیم به دریافت درست از احادیث پیرامون این موضوع کمک خواهد کرد . شاید این جمله مشهور را که «هیچ کاخی ساخته نمی شود مگر آنکه به سبب آن کوخ های فراوانی بنا شود» بارها شنیده باشید که آن را به امام معصوم (ع) نسبت می دهند . معمولا با بکارگیری این عبارت گوینده در صدد بیان این نکته است که ثروت ثروتمندان و ساخت کاخها در نتیجه غصب اموال دیگران و به خاک نشستن گروهی از مردم صورت گرفته است . از این رو نتیجه گرفته می شود که اموال همه ثروتمندان , نامشروع است و اصل اولیه در اموال آنان , غصبی بودن است . در حالی که این برداشت با تجربه بشری , عقل عرفی و محتوای بسیاری از آموزه های دینی در تعارض است .
حال باید دید آنچه در متون روایی بر آن تاکید شده چیست . در روایات مربوط به زکات و فلسفه آن , بر این نکته تصریح شده است که اگر صاحبان اموال و دارایی ها , زکات مال خود را پرداخت کنند,  تهی دستان بسان دیگر اقشار جامعه , از امکانات اولیه زندگی برخوردار خواهند شد و از گرسنگی و برهنگی و ... نجات پیدا خواهند کرد(3)  . بنابر این مستمندان بر ثروتمندان حقوقی دارند که اگر ادا شود نیازمندیهای اولیه و شدید افراد گرفتار برطرف خواهد شد و این که می بینیم چنین افرادی با چنین نیازهایی وجود دارند نشان از آن دارد که ثروتمندان از ادای حقوق مستمندان سرباز زده اند و به وظیفه خود عمل نکرده اند بدین جهت است که امام صادق علیه السلام فرموده اند وجود افراد فقیر به خصوص نیازمندان به خوراک و پوشاک به واسطه گناه ثروتمندان است ؛ « ان الناس ما افتقروا و لااحتاجوا و لا جاعوا و لا عروا الا بذنوب الاغنیاء (4)» بدیهی است چنین گناه و ظلمی نزد خداوند بی مواخذه و بی کیفر نمی ماند . از این روست که از پیامبر نقل شده خداوند  این گروه را حسابرسی و عذاب سختی خواهد کرد « إن الله فرض للفقراء فی أموال الأغنیاء قدر ما یسعهم ، فإن منعوهم حتى یجوعوا ویعروا ویجهدوا ، حسابهم الله حسابا شدیدا ، وعذبهم عذابا نکرا.(5) » .
هر چند مجموعه ای از روایات ,ثروتمندان را مسوول ِفقر تهیدستان  می دانند اما این بدان معنا نیست که همه آنان در اثر غصب اموال فقرا ,صاحب ثروت شده اند بلکه اتفاقا روی سخن این روایات با کسانی است که به شیوه درست و مشروع کسب ثروت کرده اند اما از مسولیتی که خداوند بر عهده آنان گذاشته است شانه خالی کرده اند و آن مسولیت چیزی نیست جز پرداخت حق مستمندان از اموال خود مانند زکات و غیره . گویا اصطلاح مستحق نیز بدین جهت به مستمندان اطلاق می شود زیرا او از نظر شرعی بر ثروتمند دارای حق است و شایسته کمک می باشد .
اما این که گروهی در اثر مناسبات مالی نامشروع مثل غصب اموال دیگران , سرقت , اختلاس , رشوه و ... صاحب مال و منال و ثروت می شوند و آن را صرف تجملات , عیش و نوش و ساخت  کاخ و بنای مجلل می کنند امری است که در تمام جوامع اتفاق می افتد و زشت و مذموم شمرده می شود  . در متون دینی نیز بر این نکته تاکید شده که اموالی که در اثر غصب اموال دیگران تهیه شده باید به صاحبان آن بازگردانده شود و کسی که از طریق مناسبات مالی نامشروع ثروتی را به دست آورده مالک آن به شمار نمی آید و از این جهت حق تصرف در آنها را ندارد . بنابر این چنین کسانی نمی توانند مخاطب دستور زکات یا کمک مالی دیگر , به فقرا باشند چون در حقیقت صاحب این اموال نیستند . بر اساس روایتی از امام صادق علیه السلام (6)  کمک مالی چنین کسانی از سوی خداوند پذیرفته نمی شود چرا که ؛« انما یتقبل الله من المتقین (7) . همانا خداوند فقط از پرهیزکاران می پذیرد .» و آشکار است که چنین کسانی پرهیز کار نیستند زیرا از مال حرام پرهیز نکرده اند و اموال نامشروع را تصاحب کرده اند .
نتیجه گیری
بر این اساس , آنچه مشهور شده که هیچ کاخی بر پا نمی شود مگر به قیمت درست شدن کوخ های فراوان بدین معناست که اگر ثروتمندان بخواهند به وظایف خود در برابر فقرا عمل کنند اندوخته فراوانی نخواهند داشت تا آن را در مسیر تجمل هزینه کنند . این معنا بسیار با برداشت متعارف و شایع متفاوت است که گفته می شود بر اساس متون روایى ، ثروت موجود در دست ثرتمندان نتیجه غصب حقوق دیگران است یعنی هر گونه مال جمع شده در دست ثروتمندان در اثر جریانات مالی نامشروع است .این فهم نادرست افراد را بدین نتیجه مى‏رساند که اصل اولیه در ثروت ثروتمندان نامشروع بودن آن است و ثروت هیچ ثروتمندى از راه درست به دست نیامده است. این برداشت مزبور در چند دهه اخیر  بسیار شایع و مطرح بوده است و حکایت از تاثیر پذیری نسل های دوره معاصر ، از افکار و تبلیغات کمونیستی دارد - که با اصل سرمایه داری و مالکیت خصوصی مشکل داشتند و آن را ناتوان از تدوین برنامه عادلانه اقتصاد اجتماعی می دانستند .
 بنابراین آنچه در متون دینی بر آن تاکید شده وظیفه انسانی همگان در برابر مشکلات تهی دستان مثل گرسنگی مزمن است و چون ثروتمندان بیش از دیگران از امکان کمک به آنان برخوردارند مسوولیتشان هم بیش از دیگران است پس بجاست  که تداوم  مشکل گرسنگی در جامعه  را ناشی از بی توجهی این قشر بدانیم و  آنان را مقصر و گناهکار بشناسیم . همه این سخن  متوجه ثروتمندانی است که از راه مشروع به ثروت دست یافته‏اند و گرنه آنانی که از راه حرام ثروت اندوخته اند باید آن را به صاحبان اصلی اش برگردانند و ذوی الحقوق آنها الزاما افراد تهی دست یا گرفتار نیستد بلکه تمام کسانی اند که به نحوی حقوق طبیعی آنها در گردش ناسالم اقتصادی توسط فرد  حرام خوار به یغما رفته است .
همچنین تعبیر « أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ » در آیه فوق نیز حکایت از آن دارد که صاحبان اموال حلال مورد خطاب برای کمک و اطعام ِ تهی دستان هستند  زیرا رزق به خدا انتساب داده شده است و درخواست انفاق هم در مورد اموال شخصی مشروع ،  قابل تصور است نه اموال غصبی دیگران که باید به صاحبان اصلی اش بازگردانده شوند .
پس دیدیم که اولا کسانی که ثروت نامشروع اندوخته در نگاه دینی به عنوان ثروتمند و صاحب ثروت به رسمیت شناخته نمی شوند و شایسته خطاب کمک به فقرا نیستند بلکه آنان مخاطب وعده های عذاب اخروی و شایسته برخوردهای جزایی حکومت برای بازگرداندن اموال به جایگاه حقیقی و کیفر قضایی به خاطر چنین کسب نامشروعی هستند .
ثانیا روشن شد که روی سخن بیشتر با اکثریت قشر متوسط و بالاتر از متوسط جامعه است که از طرق متعارف و مشروع دارای ثروت شده اند و در برابر مشکلات حاد تهی دستان از انجام وظیفه کمک رسانی شانه خالی می کنند .

------------------------------------

پاورقی
 1 . یس : 47 : و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى کرده انفاق کنید!»، کافران به مؤمنان مى‏گویند: «آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا مى‏خواست او را اطعام مى‏کرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهى آشکارید.
 2 . علل الشرائع , الشیخ الصدوق  ج 2  ص 369 ح  1 - أبی رحمه الله قال : حدثنا محمد بن یحیى العطار عن محمد بن أحمد عن إبراهیم بن محمد عن محمد بن حفص عن صباح الحذاء عن قثم ؟ م عن أبی عبد الله ( ع ) قال : قلت له جعلت فداک اخبرنی عن الزکاة کیف صارت من کل ألف درهم خمسة وعشرین درهما لم یکن أقل منها أو أکثر ما وجهها ؟ قال : إن الله تعالى خلق الخلق کلهم فعلم صغیرهم وکبیرهم وعلى غنیهم وفقیرهم فجعل من کل الف إنسان خمسة وعشرین مسکینا فلو علم أن ذلک لا یسعهم لزادهم لأنه خالقهم وهو أعلم بهم .
 3 . الإمام الصادق علیه السلام : إن الله  فرض للفقراء فی مال الأغنیاء ما یسعهم ولو علم أن ذلک لا یسعهم لزادهم إنهم لم یؤتوا من قبل فریضة الله ولکن اتوا من منع من منعهم حقهم لا مما فرض الله لهم ولو أن الناس أدوا حقوقهم لکانوا عائشین بخیر . { الکافی  ج 3  ص 496 ح 1 عن زرارة ، و محمد بن مسلم }
-  الإمام الصادق علیه السلام: إن الله عز وجل فرض الزکاة کما فرض الصلاة ولو أن رجلا حمل الزکاة فأعطاها علانیة لم یکن علیه فی ذلک عیب وذلک أن الله عز وجل فرض فی أموال الأغنیاء للفقراء ما یکتفون به الفقراء ولو علم أن الذی فرض لهم لا یکفیهم لزادهم وإنما یؤتى الفقراء فیما اتوا من منع منعهم حقوقهم لا من الفریضة .( الکافی  ج 3  ص 498 ح 7 عن عبد الله بن سنان  (
 4 . من‏لایحضره‏الفقیه ج 2 ص 7    ح 1579.

5. تاریخ بغداد ج 2 ص 378 ,  تفسیر الثعالبی ج 3 ص 177 , المعجم الأوسط ج 4  ص 48 , تاریخ الیعقوبی ج 2 ص 91  . گفتنی است به همین مضمون از امیرمومنان علیه السلام  نیز روایتی نقل شده است . (دعائم الإسلام , ج 1 ص 245 ,  التاریخ الکبیر للبخاری ج 2 ص 60 ح 1685 )
6 . معانى الاخبار ص 33 .
7 . سوره مائده : 27.





در این وبلاگ
در کل اینترنت