سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته نگار

توصیه قرآن به بردباری در برابر خواست تدبیری خداوند

هر کدام از ما در زندگی خود با اموری سر وکار داریم که از سویی برایمان ناخوشایند و ناپسندند  و ازسویی ، توان تغییر آنها را نیز نداریم . در این گونه موارد یا بر امر ناخوشایند صبر می کنیم یا خود را به گونه ای از آن دور می کنیم . به تجربه ثابت شده که برخی امور ناخوشایند  آثار مثبت و مفیدی بر شخصیت و سرنوشت انسان دارند و پذیرش آنها و بردباری در برابرشان ، گاه جزو افتخارات افراد به شمار می آید مانند تحمل سختی کار ، سفر و مقاومت در برابر دشمن  . صبر ما در برابر این امور نوعی تسلیم در برابر خواست آفریدگار این جهان است که قوانین هستی را بر جبین آن نگاشته و ما در مسیر زندگی به ناچار آنها را رعایت می کنیم . اما علاوه بر این خواست الهی که در بطن هستی و طبیعت نهفته است نوع دیگری از خواست خداوند به صورت شریعت و مجموعه قوانین زندگی با واسطه وحی و پیامبران به ما  رسیده است که برای دست یافتن  به حیات و سعادت  ابدی پایبندی بدانها  لازم است . تسلیم و بردباری در برابر این خواست الهی نیز از جنس بردباری در برابر خواست طبیعی پیش گفته  خداوند است . زندگی اولیای الهی سراسر آکنده از تسلیم و بردباری  در برابر این دو نوع  خواست و تدبیر الهی است . یکی از خواسته های خداوند در تدبیر عالم ، قانون مهلت دهی به افراد است  تا  فرصت و زمان کافی برای تعیین و ساخت  جایگاه  خود در حیات ابدی را بیابند  . مهلت دادن به مجرمان ، ستم پیشگان و گناه کاران ، گاه جرئت بیشتر  و در نتیجه گناه و ستم بیشتر آنان را در پی دارد  و مشاهده این وضع برای مومنان بسیار سخت است . با این حال اولیای الهی بر این خواست الهی  صبر می کنند . حضرت نوح علیه السلام حدود هزار سال مردم را به حق دعوت کرد و بر سنت مهلت دادن به کافران صبر کرد و فقط پس از نامیدی از ایمان آوردنشان در خواست عذاب کرد  . همچنین پیامبر اکرم در برابر آزارهای گوناگون کافران صبر کرد و هرگز حاضر به نفرین آنها نشد . قرآن کریم نیز به ایشان توصیه کرده است در برابر  سنت الهی امهال به کافران و آزار دهنگان و بهانه گیران ، صبر پیشه کند  و بداند که خداوند ناظر تحمل و صبر او بر این سختی ها و آزارهاست ؛ « فَذَرْهُمْ حَتَّى یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی فِیهِ یُصْعَقُونَ  یَوْمَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ وَ إِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذلِکَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ  وَ اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا  (1) ؛  حال که با هیچ برهانى به راه نمى‏آیند رهایشان کن، تا روز خود را دیدار کنند، روزى که در آن هلاک مى‏شوند . روزى که نقشه آنان دردى از ایشان را دوا نخواهد کرد، و نه کسى را دارند که یاریشان کند . و به درستى براى کسانى که ظلم کردند عذابى جلوتر از عذاب قیامت هست، و لیکن بیشترشان نمى‏دانند .  و تو در برابر حکم پروردگارت صبر کن، که تو در تحت نظر مایى . » 
‏علامه طباطبایی (ره) در تفسیر این آیه شریفه می نویسد  (2) :
" وَ اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا" ؛  این آیه عطف است به جمله" فذرهم" و از ظاهر سیاق بر مى‏آید که مراد از حکم، حکم خداى تعالى در باره مکذبین است که ایشان را مهلت داد و بر دلهایشان مهر نهاد، و حکم خداى تعالى در باره رسول خدا (ص) که مامورش کرده مردم را به سوى حق دعوت کند، دعوتى که مستلزم تحمل اذیت‏ها و آزارها است در راه خدا، پس مراد از اینکه فرمود:" فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا" این است که: تو زیر نظر ما هستى، ما تو را مى‏بینیم به طورى که هیچ چیزى از حالت بر ما پوشیده نیست و ما از تو غافل نیستیم. پس اینکه دستور به صبر را با چنین بیانى تعلیل کرده، در حقیقت آن دستور را تاکید و آن خطاب را تشدید مى‏کند.
بعضى  هم گفته‏اند:" مراد از جمله" فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا" این است که تو در حفظ و حراست مایى، چون کلمه" عین- چشم" به طور مجاز و کنایه در حفظ استعمال مى‏شود".
ولى بعید نیست که معناى قبلى با سیاق مناسب‏تر باشد (چون از زمینه کلام بر مى‏آید که اذیت و آزار حتمى و قهرى است، و به همین جهت فرموده:" صبر کن" و اگر خداى تعالى او را از اذیت دشمن حفظ مى‏کرد، دیگر امر به صبر آن طور که باید معنا نمى‏داشت).

گفتنی است تعبیر «باعیننا » در قرآن به جز این مورد ، سه بار دیگر به کار رفته است (3) و جالب آنکه  همگی در ماجرای حضرت نوح به کار رفته اند  . می دانیم که بیش از همه پیامبران ، حضرت نوح با تکذیب و کفر قومش درگیر بود زیرا هزار سال در بین آنان بود و آنان به جز تعداد کمی ایمان نیاوردند .
نکته
در بین اولیای الهی پس از پیامبر ، ائمه علیهم السلام  در این نوع صبر اسوه هستند . بیش از همه باید به صبر و تحمل امام حسین علیه السلام  اشاره کنیم که با دیدن آن همه بی مهری مردم زمانه و  قساوت و سنگدلی لشکر ابن سعد ، همچنان صبوری کرد چرا که خود را مخاطب این آیه می دید و مطمئن بود که خداوند ناظر بر این تحمل و صبر است . و چنین بود که وقتی فرزند شیر خواره اش  به شهادت رسید فرمود :« هون على ما نزل بى إنه بعین اللَّه ؛ تحمل این مصیب برایم آسان است چرا که در منظر خداست و خدا آن را می بیند . » (4) .
-----------------------------
پاورقی ها :
1. آیات 45 تا 48 سوره طور .
2  .ترجمه تفسیر المیزان ، موسوی همدانی،   ج 19 ص 36 .
3  . این آیات عباراتند از :
- هود : 37       وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا وَ لا تُخاطِبْنی‏ فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ .
- المؤمنون : 27       فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْنی‏ فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ .
- القمر : 14       تَجْری بِأَعْیُنِنا جَزاءً لِمَنْ کانَ کُفِرَ  .

 4  . اللهوف ص 115 : قال لزینب ناولینی ولدی الصغیر حتى أودعه فأخذه و أومأ إلیه لیقبله فرماه حرملة بن الکاهل الأسدی لعنه الله تعالى بسهم فوقع فی نحره فذبحه فقال لزینب خذیه ثم تلقى الدم بکفیه فلما امتلأتا رمى بالدم نحو السماء ثم قال هون علی ما نزل بی أنه بعین الله.
امام حسین به حضرت زیبنب فرمودند فرزند خردسالم را بده تا با او خدا حافظی کنم . وقتی می خواست او را ببوسد حرمله از لشکر دشمن کودک را نشانه گرفت و تیری به سوی او پرتاب کرد که به گلوی کودک اصابت کرد و گلویش ر ا برید . امام کالبد بی جان کودک را به خواهرش زینب داد و کف دستش را از خون او پر کرد و به طرف آسمان پرتاب کرد و سپس فرمود : بر من آسان است تحمل این مصیبت چرا که در منظر خداست و  او خود شاهد این مصایب است  . 





در این وبلاگ
در کل اینترنت