سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته نگار

عبارت قرآنی « قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» و گستره دلالت آن

عبارت قرآنی « قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» و گستره دلالت آن
معنای تحت اللفظی این عبارت ؛« با مردم به نیکی سخن بگویید » است اما در منابع تفسیری و روایی آن را کنایه از حسن رفتار با مردم دانسته اند . حسن رفتار با دیگران گر چه دامنه گسترده ای دارد و بسیاری از رفتارها را شامل می شود اما برخی از آنها به جهت اهمیت و جایگاهی که دارند بیشتر مورد توجه اند . سخن گفتن , بخش فراوانی از رفتارهای انسانی را شامل می شود و در معاشرت با عموم مردم , بیش از سایر رفتارها نقش آفرین و اثرگذار است . از این رو در توصیه به حسن رفتار با دیگران به مهمترین نمونه و مصداق آن تصریح شده است . در باره برداشت خاص تفسیری از این عبارت قرآنی در ذیل توضیح خواهیم داد اما لازم است  متن آیه و ترجمه آن ابتدا در منظر خوانندگان قرار گیرد :
وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی‏ إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ (بقره 83).
ت
رجمه
و یاد آورید هنگامى را که از بنى اسرائیل عهد گرفتیم که جز خداى را نپرستید و نیکى کنید در باره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و بزبان خوش با مردم سخن بگویید و نماز بپاى دارید و زکاة مال خود بدهید پس شما عهد را شکستید و روى گردانیدید جز چند نفرى و شمائید که از حکم و عهد خدا برگشتید .
چنان که دیدیم که این آیه از پیمان الهی با بنی اسرائیل  یاد می کند. یکی از خواسته ها خداوند از آنان , این بود که با عموم مردم چه کافر و چه مومن چه آشنا و چه غریب  رفتار و تعامل حسنه داشته باشید . این بدان معناست که معاشرت حسنه با عموم مردم یک قاعده است گر چه مانند هر قاعده و قانونی, استثنائاتی نیز دارد . در متون روایی , به چند روایت تفسیری از این عبارت  بر می خوریم که ما به بررسی یکی از آنها _ به دلیل داشتن نکات تفسیری بیشتر _ , می پردازیم .
مرحوم کلینی این روایت را در کتاب کافی  این گونه نقل کرده است :
الکافی : علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن حماد بن عیسى ، عن حریز ، عن سدیر الصیرفی قال : قلت لأبی عبد الله علیه السلام  : أطعم سائلا لا أعرفه مسلما ؟ فقال : نعم أعط من لا تعرفه بولایة ولا عداوة للحق إن الله عز وجل یقول : " وقولوا للناس حسنا " ولا تطعم من نصب لشئ من الحق أو دعا إلى شئ من الباطل . (الکافی ج 4 ص 13 ح 1)
ترجمه
سدیر صیرفی می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم  آیا می توانم به نیازمندی که تقاضای کمک دارد کمک کنم در حالی که او را نمی شناسم و نمی دانم مسلمان است یا نه ؟
امام صادق علیه السلام فرمودند : بله . کمک کن به کسانی که نمی دانی دوست یا دشمن حقند (همین که یقین نداری دشمن حقند می توانی کمک کنی و لازم نیست تحقیق کنی ) چرا که خداوند فرموده با مردم به نیکی سخن بگویید . اما نباید به کسی که می دانی با حق دشمنی می کند و یا مردم را به باطلی فرا می خواند کمک کنی .

در این روایت امام صادق علیه السلام در بیان چرایی گستره فراوان کمک به نیازمندان و شامل شدن عموم تهیدستان (چه کافر و چه مسلمان ), به این عبارت قرآنی استناد می کنند . این استناد بدان معناست که وقتی قرآن از واژه «مردم» که عموم انسانها را شامل می شود استفاده کرده و خواسته در رفتار و سخن با آنها به خوبی رفتار کنیم  پس کمک کردن به نیازمندان نیز که جزو مجموعه رفتارهای خوب با مردم است همین گستره فراوان را دارد و شامل عموم انسانها با هر دین و مسلکی می شود .
حال ببینیم استثنائات این کمک چه مواردی است و بر چه منطقی استوار است . امام می فرمایند کسانی که با حق دشمنی می کنند یا مردم را به سوی امر باطلی دعوت می کنند از شمول این کمک رسانی استثناء هستند و این نوع افراد نباید مورد یاری شما قرار گیرند .
تا اینجا شاهدیم که امام در شیوه تفسیر خود این مراحل را طی کرده است ؛
1 ) از بیان مصداق مهم حسن رفتار در آیه که سخن گفتن بود عموم حسن رفتار را استفاده کردند . گفتیم که مفسران دیگر نیز سخن گفتن را کنایه از حسن رفتار در تمام زمینه ها دانسته اند .
2 )  از کلمه «الناس» عموم انسانها چه کافر و چه مسلمان را استفاده کردند . الناس در این آیه در کنار گروهایی مثل والدین , بستگان ,یتیمان و مساکین  آمده است بنابر این ممکن بود چنین استفاده شود که منظور از مردم همان احاد قوم بنی اسرائیل است نه مردم به معنای هر انسانی غیر از خود . بنابر این امام عموم معنای الناس را از همان معنای لغوی گرفتند .
3 ) حکم حسن رفتار با احاد انسانها را به تمام مواردی که در نزد عقلاء و شرع , جزو حسن رفتار است بار کردند مثل کمک به نیازمندی که درخواست کمک می کند .
4 ) استثنائات این حکم نیز , بر اساس فهم و درک عقلانی استوار شده است  زیرا کمک به دشمن حق و دعوت کنندگان به باطل نزد هر وجدان سالمی , نادرست است و عقلا با هر گرایشی , مستثنی بودن این دو مورد را درک می کنند با این تفاوت که در شناخت مصداق حق و باطل دچار اختلاف نظر هستند و هر کدام چیزی را باطل می دانند که دیگری نمی داند.
پیام های تفسیری این روایت
الف )  با توجه به این شیوه استدلال امام , در تعامل با مردم دست کم در مواردی که نزد شرع و عقل کاری جزو کارهای خوب و نیک است, می توان ,  هر انسانی را مستحق و شامل آن رفتار و کار خوب دانست  مثل کمک  به بیماران , آسیب دیدگان حوادث طبیعی و مانند اینها...و استثنائات نیز باز شامل کسانی می شود که با حق دشمنی می کنند و یا مردم را به باطل فرا می خوانند .
ب )  در حوزه رفتار فردی و حکومتی این قاعده باید رعایت شود . یعنی فرد مومن در رفتار با عموم مردم -  که با حق دشمنی ندارند و نقشی در کشاندن دیگران به سوی باطل ایفا نمی کنند - باید رفتار حسنه داشته باشد و در صورت تقاضای کمک به یاری آنان بشتابد .
در حوزه حکومتی نیز , دولت و گروهِ حق باید در تعامل با عموم ملتها و دولتها -که با حق دشمنی نمی کنند و در جرگه دولتهای مروج باطل نیستند -  رفتار و ارتباط حسنه داشته باشد . فرمایش امیر مومنان در عهدنامه مالک نیز موید همین برداشت از آیه است ؛« ِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ  .(نهج البلاغه : نامه 53) ». چنانچه دعای هر روزه ماه رمضان « اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِع‏ ...» در راستای همین نظام فکری است .
بنابر این استمداد دولتها و مردم کشورهای غیر مسلمان در امور مختلف مثل بحرانهای اقتصادی , سیاسی و حوادث طبیعی , باید مورد بررسی قرار گیرد و بر اساس توصیه قرآن به حسن رفتار و نبود دشمنی و دعوت به باطل , با آنان به نیکی برخورد شود . 
ج ) نکته دیگری که از «بیان موارد استثناء حکم » در این روایت تفسیری بر می آید , لزوم خودداری از کمک به کسانی است که مردم را به باطل فرا می خوانند و نقش گمراه کنندگی در حوزه فردی یا اجتماعی دارند چرا که این کار کمک رسانی به باطل و تقویت آن است و به نحوی ظلم در حق کسانی است که قربانی تبلیغات گمراه کننده ی آنان می شوند . بدیهی است تقویت باطل با هدف حاکمیت دادنِ حق , در تعارض است و در عمل ثمره ی تلاشها و هزینه های فراوان مجاهدانِ راه حق را برباد می دهد یا دست کم از اثر آنها می کاهد  .
این نکته باید سرمشق تمام مومنان قرار گیرد به خصوص شخصیت های تاثیرگذار که تصمیمات فرهنگی  اقتصادی و سیاسی آنها در سر نوشت جریان حق و باطل نقش آفرین است .
حکومت حق نیز در حوزه های مختلف فرهنگی ,سیاسی و اجتماعی , افراد سرشناس, جریانها و گروه ها را زیر نظر بگیرد و دقت کند تا دشمنان حق و فراخوانان به باطل مورد حمایت دولت قرار نگیرند . این بدان معناست که حمایت های مادی و معنوی از این گونه افراد یا جریانها در قالب هر سازوکاری و به هر شکلی , خیانت به جریان حق و خدمت به باطل است .
د )  اما نکته ای که از خود آیه فهمیده می شود رعایت نشدن این توصیه الهی در بین بنی اسرائیل است . نبود روحیه تعامل حسنه با مردم در بین اکثریت بنی اسرائیل می تواند به دلیل وجود روحیه تبعیض نژادی  و احساس برتری بر دیگر ملتها در بین آنان باشد . قرآن تاکید دارد که از آنان پیمان گرفتیم که این گونه امور را رعایت کنند ولی فقط گروه اندکی رعایت کردند و اکثریت مراعات نکردند هم اکنون نیز شاهدیم آنان عموما خود را برتر از دیگر خلایق می دانند و هر نوع فساد و تباهی در حق دیگر ملتها را جایز می دانند حال آن که این امر خلاف توصیه خداوند در تورات است . 
گفتنی است مضمون این آیه و روایت تفسیری را , آیات 8 و 9 سوره ممتحنه و روایات دیگری (1) تایید می کنند و معدود روایات مخالف این مضمون از سوی مفسران , محققان و نویسندگان مورد پذیرش واقع نشده و رد شده اند که اینجا مجال طرح توضیحات آنان نیست .
در پایان مناسب است تفسیر این عبارت از تفسیر المیزان در معرض دید خوانندگان قرار گیرد :
کلمه (حسنا) مصدر بمعناى صفت است، که بمنظور مبالغه در کلام آمده، و در بعضى قراءتها آن را (حسنا) بفتحه حاء و نیز فتحه سین خوانده شده است، که بنا بر آن قرائت، صفت مشبهه میشود، و بهر حال معناى جمله این است که (بمردم سخن حسن بگوئید)، و این تعبیر کنایه است از حسن معاشرت با مردم، چه کافرشان، و چه مؤمنشان، و این دستور هیچ منافاتى با حکم قتال ندارد تا کسى توهم کند که این آیه با آیه وجوب قتال نسخ شده، براى اینکه مورد این دو حکم مختلف است، و هیچ منافاتى ندارد که هم امر بحسن معاشرت کنند، و هم حکم بقتال، هم چنان که هیچ منافاتى نیست در اینکه هم امر بحسن معاشرت کنند، و هم در مقام تادیب کسى دستور به خشونت دهند .( ترجمه تفسیر المیزان  ج 1 ص 330 : )
----------------------------------------------
پاورقی :
1 . آدرس چند نمونه  از این گونه روایات در ذیل می آید :
- الکافی ج 2 ص 164 ح 9 .
- الکافی ج 2 ص 165 ح10 .
- المحاسن للبرقی ج 1 ص 18 ح 51 .
- الأمالی‏للطوسی ص 440  المجلس الخامس عشر  ح 987 .
- الأمالی‏للصدوق  ص 254  المجلس الرابع و الأربعون ح4.




در این وبلاگ
در کل اینترنت