سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته نگار

ارزش طبقه متوسط

ارزش طبقه متوسط
عموم جوامع از لحاظ اقتصادی به سه طبقه ؛ ثروتمند , متوسط و فقیر تقسیم می شود . میزان برخورداری از تمکن مالی بر اندیشه , رفتار و موقعیت افراد تاثیر گذار است . در این میان طبقه ثروتمند به دلیل  برخورداری بیش از حد متعارف , دچار غفلت می شود و در پی لذت جویی بیشتر ,  از واقعیت های زندگی انسانی فاصله می گیرد . از سوی دیگر طبقه فقیر نیز به دلیل برخودار نبودن از امکانات , فرصت حضور در عرصه های گوناگون اجتماع را ندارد و از این رو در بسیاری از موارد استعداهای انسانی آنها در زمینه های گوناگون شکوفا نمی شود و بدین ترتیب از نقش آفرینی متعارف در اجتماع باز می مانند . آنچه در باره این دو طبقه گفتیم نسبی است و ای چه بسا افرادی در یکی از این دو طبقه باشند ولی خود را از آفات حاکم بر این طبقه مصون نگه دارند .
طبقه متوسط از یک سو به دلیل برخورداری نسبی و ازسوی دیگر مصون بودن از آفت ثروتمندان  , بیش از طبقات دیگر , امکان بروز استعداد دارد . بدین جهت می توان این قشر را خاستگاه اصلی گوهرهای انسانی دانست چرا که این قشر مانند زمینی است که به اندازه , آب و کود داده شده و بذرهای نهادینه شده در آن به مرور جوانه می زنند و رشد می کنند و هر کدام به گیاه و درختی خاص تبدیل می شوند این در حالی است که در زمینی که خشک است یا بیش از حد آب و کود دیده , بذر گیاهان حتی اگر جوانه بزنند به مراحل رشد و تکامل نمی رسند . این قشر با داشتن درجات مختلف , گستره جمعیتی بسیاری از جامعه را شامل می شود . به عبارت دیگر توده مردم (اکثریت ) از طبقه متوسط اند . گفتنی است امروزه جایگاه و ارزش طبقه متوسط شناخته شده و کارگزاران وادی فرهنگ و سیاست , پیش برد برنامه های فرهنگی و سیاسی , را نیازمند کمک و همراهی این قشر می دانند و از این رو برای تاثیرگذاری بر این قشر , سرمایه گذاری های کلانی دارند .
آنچه گفتیم مقدمه ای بود برای نقل روایتی که طبقه متوسط را به معادن سنگهای قیمتی تشبیه کرده و به افراد توصیه کرده با قشر متوسط جامعه , حشر و نشر داشته باشند یا دستکم با هم ردیفان و هم شان ها .همچنین از حشر ونشر با ثروتمندان بر حذر داشته و هم نشینی با آنها را باعث دل مردگی و رسوخ روحیه نفاق در انسان دانسته است . در ذیل ابتدا ترجمه و سپس متن اصلی این حدیث می آید . 
ترجمه حدیث
زید نرسى می گوید : از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود : از هم نشینی و حشر و نشر با شاهان و دنیاداران بپرهیزید چرا که باعث می شود ؛
- نعمت خدا در نزد شما , کوچک به نظر آید و سرانجام به کفران نعمت مبتلا شوید .
-  دین شما از بین برود و گرفتار نفاق شوید که در این صورت به درد بی درمان مبتلا شده اید .
- قساوت قلب بگیرید و حالت خشوع شما از بین برود .
بنابر این به شما توصیه می کنم با همانندان خود (توده مردم) و قشر متوسط در ارتباط باشید و هم نشینی کنید چرا که این قشر معدن های گوهرهای گوناگون (انسانیت)اند .
بپرهیزید از چشم داشت بدان چه دنیاداران دارند که هر که بر آن چشم دوزد اندوهش دراز شود و خشمش فرو نکشد و نعمت خدا در نزدش اندک نماید و شکرش براى خدا کم شود، به کسی که از نظر مالی از تو پایین تر است بنگر تا شکر گذار نعمت خدا باشی و بدین وسیله از فزونی نعمتش بهرمند گردی و در زیر سایه بخشش او ساکن شوی .
متن اصلی حدیث
الامام الصادق علیه السلام : إیاکم وعشار الملوک وأبناء الدنیا فإن ذلک یصغر نعمة الله فی أعینکم ویعقبکم کفرا . وإیاکم ومجالسة الملوک وأبناء الدنیا ففی ذلک ذهاب دینکم ویعقبکم نفاقا وذلک داء دوى لا شفاء له ویورث قساوة القلب ویسلبکم الخشوع وعلیکم بالاشکال من الناس والأوساط من الناس فعندهم تجدون معادن الجوهر وإیاکم ان تمدوا أطرافکم إلى ما فی أیدی ( ید خ د ) أبناء الدنیا فمن مد طرفه إلى ذلک طال حزنه ولم یشف غیظه واستصغر نعمة الله عنده فیقل شکره لله وانظر إلى من هو دونک فتکون لأنعم الله شاکر أو لمزیده مستوجبا ولجوده ساکنا .
آدرس : الأصول الستة عشر  ص 57 و  بحارالأنوار ج 72 ص 367 , باب 81- أحوال الملوک و الأمراء .

 


نخستین ساکنان زمین پس از طوفان نوح

در باره چگونی شروع زندگی جمعی و تشکیل اجتماع بشری پس از طوفان نوح ، منابع تاریخی اطلاعات چندانی ندارند و در این باره نیازمند متون دینی هستیم . در کتاب علل الشرایع  شیخ صدوق به روایتی بر خوردیم که به شمار مسافران کشتی نوح و چگونگی تشکیل اجتماع پس از طوفان نوح اشاره دارد  ؛
عبد السلام هروی از امام رضا علیه السلام نقل می کند که فرمودند : وقتی نوح از کشتی پیاده شد شمار مسافران (نوح به همراه خاندان و پیروانش ) به هشتاد نفر می رسید . او در جایی که فرود آمد روستایی ساخت و نام آن را روستای هشتاد نفر نامید . 
متن خبر 
علل‏الشرائع : حدثنا أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی رضی الله عنه قال حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم عن أبیه عن عبد السلام بن صالح الهروی قال قال الرضا ع لما هبط نوح ع إلى الأرض کان هو و ولده و من تبعه ثمانین نفسا فبنى حیث نزل قریة فسماها قریة الثمانین لأنهم کانوا ثمانین .
آدرس : علل‏الشرائع ج : 1 ص : 30 ح  1 .

 


اجتماع نعمتی الهی برای فرد

اجتماع نعمتی الهی برای فرد

نیاز انسان به زندگی با جمع و اجتماع از امور شناخته شده و ملموس است . از این نظر اجتماع انسانی برای هر یک از افراد جامعه ، نعمت به شمار می آید  چرا که با تشکیل جامعه هر کس عهده دار برطرف ساختن برخی از نیازهای انسان می شود   و این امر باعث می شود در چرخه اجتماع بخش عمده نیازهای او فراهم شود و زمینه حضور او را در عرصه های رشد و ترقی فراهم کند این در حالی است که انسان اگر بخواهد تنها زندگی کند و بخواهد خود تمام نیازهایش  را فراهم کند باید اکثر وقت خود را صرف  تامین نیازهای اولیه و روزمره کند و بدین وسیله از بسیاری از عرصه ها چون علم آموزی و تولید علم باز بماند .

می دانیم رشد و ترقی انسانها  در بستر زندگی جمعی پدید آمده و  نمونه بارز زندگی جمعی ، شهر نشینی است . از این رو کلمه تمدن که در لغت به معنای شهر نشینی است اصطلاحی شده برای نحوه پیشرفته  زندگی انسانی  . بنابر این اجتماع نه تنها در چرخه منظم خود نیازهای اولیه افراد خود را تامین می کند که علاوه بر آن ، زمینه ی  پیشرفت در نحوه ی زندگی را نیز فراهم می کند و فرصتهای بیشتری در اختیار بشر برای رشد و تعالی قرار می دهد . اجتماع با کارکرد های گوناگونی که دارد موهبتی است الهی برای تک تک  انسانها و حتی نخبگان و شخصیتهای موفق و برجسته ،  در بستر زندگی جمعی و با استفاده ازامکانات و فرصتهایی که اجتماع در اختیار آنها قرار داده به چنین جایگاهی می رسند . آنچه گفتیم مقدمه ای بود برای بیان روایتی از پیامبر اکرم (ص) . روزی یکی از اصحاب پیامبر (ص) در باره سرنوشت انسان پس از مرگ پرسید .پیامبر (ص) جواب دادند : حساب است و قبر و پس از آن یا سختی است (برای اهل شقاوت ) و یا راحتی  (برای اهل سعادت ) .  وی با شنیدن این جملات  به نشانه ترس از آخرت ، سوگند یاد کرد که امور متعارف زندگی را بر خود حرام کند مثل خواب و لباس شبانه ، خوراک روزانه و ارتباط با مردم . پیامبر فرمودند: اگر بخواهی با مردم ارتباط نداشته باشی و در صحراء و بیابان عزلت اختیار کنی ، دیگر چگونه می توانی امر به معروف و نهی از منکر کنی . گذشته از این نکته باید توجه داشته باشی که سکونت در صحرا به صورت فردی ، پس از آنکه زندگی در جمع انسانی  برایت فراهم شده نوعی کفران نعمت اجتماع است و ناسپاسی به شمار می آید . شما از خواب شبانه و خوراک روزانه نگذر و در زمینه پوشش نیز فقط از لباسهای حرام مثل لباس طلاکاری شده و حریر پرهیز کن .

چنان که دیدیم در این روایت پیامبر (ص) اجتماع و زندگی اجتماعی را از نعمت های الهی به شمار آورده و ترک اجتماع را ناسپاسی در برابر این نعمت . البته باید توجه داشته باشیم که در مواردی ، به دلیل نقش اجتماع در سرنوشت فرد ، افراد ناچار می شوند آن را ترک کنند زیرا جامعه مسیر غلطی را طی می کند و جاهلیت  بر آن به نحوی حاکم است که نمی گذارد افراد مسیر درست را طی کنند و خواسته غلط خود را بر فرد تحمیل می کند در این صورت است که برای حفظ ایمان فرد ناچار می شود از آن فاصله بگیرد . برای چنین مواردی باز پیشنهاد هجرت به دیگر سرزمینها شده است یعنی اجتماع دیگری که یا  با فرد دیندار همسو است یا آنکه مزاحمتی برای ایمان او ندارد . فقط در موارد محدودی عزلت از اجتماع توصیه شده مثل ماجرای اصحاب کهف . داستان عزلت برخی از انبیاء مثل حضرت ابراهیم (ع)در دوران نوجوانی و جوانی  ،  نیز نسبی است و عزلت کامل از اجتماع به شمار نمی آید .

متن خبر

قطب الدین راوندی در کتاب النوادر ص  25 از امام صادق علیه السلام  نقل می کند که پیامبر اکرم (ص) روزی نزد اصحاب خود بودند در این میان فردی به نام سعد بن الاشج از ایشان سوالی پرسید :

یا رسول الله ما یفعل بنا بعد الموت ؟ قال : الحساب و القبر ثم ضیقه بعد ذلک أو سعته فقال یا رسول الله هل تخاف أنت ذلک ؟ فقال : لا و لکن أستحی من النعم المتظاهرة التی لا أجاریها و لا جزء من سبعة فقال سعد بن الأشج : إنی أشهد الله و أشهد رسوله و من حضرنی أن نوم اللیل علی حرام و الأکل بالنهار علی حرام و لباس للیل علی حرام و مخالطة الناس علی حرام و إتیان النساء علی حرام فقال رسول الله ص لم تصنع شیئا کیف تأمر بالمعروف و تنهى عن المنکر إذا لم تخالط الناس و سکون البریة بعد الحضر کفر للنعمة نم باللیل و کل بالنهار و ألبس ما لم یکن ذهبا أو حریرا أو معصفرا و ائت النساء .

 


توجه به بناى یادبود در متون دینی

توجه به  بناى یادبود در متون دینی با هدف یادکرد آفریدگار هستی
در این یاد داشت , ساخت مساجد در مکان های یادآور انبیاء و صالحان که در روایات و قرآن کریم بدان اشاره شده , مورد توجه قرار گرفته است . در ذیل ابتدا ترجمه و سپس متن روایتی از امام علی علیه السلام می آید و در ادامه آیه ای از قرآن کریم .
ترجمه
از اصبغ بن نباته روایت شده که گفت: روزى از روزها که ما در مسجد کوفه گرد امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه جمع شده بودیم آن حضرت فرمود: اى مردم کوفه همانا خداوند عزّ و جلّ شما را عطائى فرموده که آن را به هیچ کس دیگر محبّت و ارزانى نفرموده است. از نظر فضیلت جایگاه نمازتان مسجد کوفه است که روزگاری خانه پیامبرانی چون آدم و  نوح و ادریس و محل نماز ابراهیم خلیل و برادرم خضر علیهم السّلام و خود من است ... و زمانى خواهد آمد که اینجا جایگاه نماز مهدى موعود گردد ( من لا یحضره الفقیه , ترجمه غفارى، ج‏1 ص 350)
متن روایت
من‏لایحضره‏الفقیه  : وَ رُوِیَ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ أَنَّهُ قَالَ بَیْنَا نَحْنُ ذَاتَ یَوْمٍ حَوْلَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی مَسْجِدِ الْکُوفَةِ إِذْ قَالَ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ لَقَدْ حَبَاکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا لَمْ یَحْبُ بِهِ أَحَداً مِنْ فَضْلِ مُصَلَّاکُمْ بَیْتِ آدَمَ وَ بَیْتِ نُوحٍ وَ بَیْتِ إِدْرِیسَ وَ مُصَلَّى إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ وَ مُصَلَّى أَخِی الْخَضِرِ ع وَ مُصَلَّایَ ... وَ لَیَأْتِیَنَّ عَلَیْهِ زَمَانٌ یَکُونُ مُصَلَّى الْمَهْدِیِّ مِنْ وُلْدِی.( من‏لایحضره‏الفقیه ج 1 ص 232 ح  696)
قرآن کریم نیز در آیه  بیست ویکم سوره کهف به ساخت مسجد در محلی که یاد آور اصحاب کهف است چنین اشاره کرده است ؛
وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَیْبَ فیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً (21)
ترجمه
و اینچنین مردم را متوجّه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حقّ است و در پایان جهان و قیام قیامت شکّى نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهى مى‏گفتند: «بنایى بر آنان بسازید (تا براى همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولى آنها که از رازشان آگاهى یافتند (و آن را دلیلى بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدى در کنار (مدفن) آنها مى‏سازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)»
توضیح
امروزه از امور فرهنگی رایج در بین ملتها  , ساخت بنای یادبود است . هدف از بنای چنین سازه هایی , زنده شدن یاد وقایع و شخصیتهای مهم و تاثیر گذار در سرنوشت ملتهاست . بناهای یادبود , یادواره های همیشگی برای زنده نگه داشتن امور مهم در ذهن بشرند و در راهنمایی جوامع به مسیر های درست زندگی , نقش بسزایی دارند . سپاسگزاری از تلاش نقش آفرینان ملتها نیز از کارکردهای دیگر این اقدام فرهنگی است.
هر چند , این امر در دوران معاصر بیشتر به چشم می خورد اما بدان معنا نیست که پیشینه ای ندارد بلکه در بین ملتها و تمدن های گذشته کم و بیش رواج داشته است. اهرام ثلاثه را می توان در زمره بناهای یادبود تمدن باستانی مصر در دانست .
از مضمون آیه یادشده و احادیث مربوط به مساجد چنین بر می آید که بناهای یادبود باید در راستای یاد خدا و معنویات باشند در عین آنکه بنای یادبود واقعه یا شخصیتهای خاصی اند . این امر در یاد بودهای زمانی نیز خواسته شده و از این رو از آنها به عنوان ایام الله یاد شده است . مانند روز عید قربان و روز عاشورا .
گفتنی است حجر اسماعیل و مقام ابراهیم در کنار کعبه را نیز می توان از زمره بناهای یادبود دانست که در قالب آیین دینی حج مورد توجه قرار می گیرند.


برخی از بایسته های اصلاحات

برخی از بایسته های اصلاحات ؛ استفاده ازابزار مشروع ، توجه به هزینه ها

اصلاح یک جامعه از کجرویها و نجات آن از نابسامانی رفتاری در زمینه های گوناگون , همیشه از دغدغه های اساسی انسانهای صالح , دلسوز , بلند نظر و صاحب همت  در حوزه های مختلف فرهنگ , سیاست و اقتصاد  بوده است . بدیهی است اصلاحات اجتماعی نیز  همانند هر کار اجتماعی نیازمند زمینه مناسب است . زمینه مناسب از طریق تحقق شاخص هایی چون موارد ذیل فراهم می شود ؛

شناخت درست از کژی و مشکل .
شناخت درمان مشکل .
برنامه ریزی برای اصلاحات و روشن شدن شیوه جایگزینی رفتار های  صحیح .
آماده سازی فرهنگی در جامعه برای اصلاح با تبیین ضرورت آن و ایجاد تقاضا برای اصلاح .
وجود نیروی انسانی توانا برای مدیریت اصلاح از رهبری اصلاحات گرفته تا بدنه اجرایی آن .
استفاده از ابزارهای مشروع در اصلاحات (هدف وسیله را توجیه نکند ) .
توجه به میزان هزینه های اصلاحات  (هزینه ها بیشتر از ارزش وقوع اصلاح نباشند یعنی اصلاح , هزینه ها و خسارات سنگینی را به جامعه تحمیل نکند به گونه ای که ارزش هزینه ها به مراتب بیشتر از ارزش اصلاح انجام گرفته شود . زیرا در این صورت نتایج اصلاح خود مفسده بر انگیز بوده و در ازای حل یک مشکل , مشکل بزرگتری را ایجاد کرده است )  .
خطر یاد شده در اصلاحات سریع و اجباری جامعه بسیار محتمل و مشهود است . بنابر این متصدیان اصلاح باید به نکات لازم در این مسیر توجه داشته باشند و لوازم آن را رعایت کنند .

آنچه در این جا گفتیم مقدمه بود برای بیان  فرمایش امیر مومنان علی بن ابی طالب (ع)  در باره اصلاحات  . ایشان وقتی مدیریت جامعه اسلامی را به عهده گرفتند که  سه دهه از انحراف اساسی جامعه از مسیر تعیین شده پیامبر برای حکومت و امامت  می گذشت و بدعتها و انحرافات زیادی در جامعه به وجود آمده بود و امت پیامبر برای بازگشت به مسیر تعیین شده از سوی قرآن و سنت ,  سخت نیازمند اصلاحات بود و ایشان در این زمینه از هیچ کوششی دریغ نکردند و در این مسیر هزینه های زیادی را هم متحمل شدند (مانند تحمیل سه جنگ به آن بزرگوار که در پس اصلاحات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی از سوی ایشان پدید آمدند ) با این حال کم نیست مواردی که به نظر می رسد ایشان در آن زمینه اقدامی نکرده اند مثل سازو کار انتخاب خلیفه که در سقیفه بنیان گذاشته شده بود و خلاف نص صریح پیامبر بود و مانند حرمت متعه که از دوران خلیفه دوم به بعد رواج یافت و خلاف سنت پیامبر بود و مثل استحباب نماز تراویح که در زمان پیامبر نبود و بعدا توسط خلفا رواج داده شد .

اما با نگاهی به سیره و سخنان امیر المومنین راز خوداری ایشان از برخی اصلاحات روشن می شود  هر چند که با مطالعه تاریخ و شرایط اجتماعی آن دوران ممکن است هر محققی به دلیل آن پی ببرد .

در این جا سخن آن بزرگوار در توبیخ  مردم کوفه _ که لشکریان ایشان را تشکیل می دادند _ را می آوریم . کوفیان تبعیت مناسب از امام نداشتند و به بهانه های مختلف از انجام خواسته های ایشان سر باز می زدند و این امر باعث سست شدن جبهه ایشان در رویارویی با دشمنان می شد همچنان که در موازنه قوا بین ایشان و دشمن  ,  قدرت امام به عنوان رهبر جامعه اسلامی تحلیل می رفت . ایشان  می توانست برای اصلاح نیروهای انسانی جبهه خود و تشکیل جبهه منسجم ،  از ابزار و شیوه های مختلف چون زور و تزویر استفاده کند چنان که معاویه چنین می کرد  اما  چنین نکردند و در یک سخنرانی به خاستگاه این تصمیم خود اشاره کرده اند . امام ضمن گله از آنان و لبریز شدن کاسه صبرشان در مدارا با آنان می فرماید :

من می دانم شما با چه ابزار و روشی اصلاح می شوید اما من از شیوه های نامشروعی چون زور که به هزینه افساد خودم تمام خواهد  استفاده نخواهم کرد . اما بدانید پس از من حاکمانی خواهند آمد که برای شما دنیایی باقی نمی گذارند تا از زندگیتان لذت ببرید از سوی دیگر آخرت هم نخواهید داشت .  

این سخنرانی حضرت, در منابع مختلف انعکاس پیدا کرده است با کمی تفاوت در نحوه گزارش آن. ما در ذیل گزارش های گوناگون از این سخنرانی را که در کتاب ارزشمند میزان الحکمة (چاپ با ترجمه ) ج 9 ص 135 عنوان شماره 3155  (عَدَمُ جَوازِ إصلاحِ النّاسِ بِإفسادِ النَّفسِ  ؛ جایز نبودن اصلاح مردم به قیمت تباهى خود )  آمده است را در ذیل می آوریم ؛ 
1. گزارش سید رضی در نهج البلاغة :  الإمامُ علیٌّ علیه السلام ـ فی توبیخِ بعضِ أصحابِهِ ـ : إنّکُم و اللّه ِ لَکَثیرٌ فی الباحاتِ ، قلیلٌ تَحتَ الرّایاتِ ، و إنّی لَعالِمٌ بِما یُصْلِحُکُم و یُقِیمُ أوَدَکُم ، و لکنّی لا أرى إصلاحَکم بِإفسادِ (فَسادی) نَفسی .

امام على علیه السلام ـ در توبیخ برخى یاران خود ـ فرمود: سوگند به خدا که شما در منزلهایتان بسیارید و در زیر پرچم ها[ى جنگ] اندک. من مى دانم که چه چیز شما را درست مى کند و کجى شما را راست مى گرداند، اما من اصلاح شما را با تباه کردن خود جایز نمى دانم.

 2 . گزارش شیخ مفید در الارشاد :  و لقد عَلِمتُ أنّ الذی یُصلِحُکُم هو السَّیفُ، و ما کنتُ مُتَحَرِّیا صلاحَکُم بفَسادِ نَفسی، و لکنْ سَیُسَلَّطُ علَیکُم بَعدی سُلطانٌ صَعبٌ . (2)

 امام على علیه السلام : من مى دانم که آنچه شما را درست مى کند، شمشیر است. ولى من بر آن نیستم تا با تباه کردن خودم، شما را اصلاح کنم. بلکه بزودى پس از من زمامدارى بی رحم بر شما مسلّط خواهد شد.

 3 . گزارش مرحوم کلینی در  کافی :  قد عاتَبتُکُم بِدُرَّتی التی اُعاتِبُ بها أهلِی فلم تُبالُوا ، و ضَرَبتُکُم بسَوطِی الذی اُقِیمُ بهِ حُدودَ رَبِّی فلم تَرعَوُوا  ، أ تُرِیدُونَ أن أضرِبَکم بِسَیفِی ؟ ! أما إنّی أعلَمُ الذی تُرِیدُونَ و یُقِیمُ أوَدَکُم  ، و لکن لا أشتَری صلاحَکُم بفَسادِ نَفسِی ، بل یُسَلِّطُ اللّه ُ علَیکُم قَوما فَیَنتَقِمُ لی مِنکُم ! فلا دنیاً استَمتَعتُم بها ، و لا آخِرَةَ صِرتُم إلَیها ، فَبُعدا و سُحقا لأصحابِ السَّعیرِ !(3)

 امام على علیه السلام : من با این تازیانه تعلیمى خود ، که با آن خانواده ام را تنبیه مى کنم ، شما را تنبیه کردم، اما اهمیّتى ندادید و با این تازیانه ام که حدود پروردگارم را با آن اجرا مى کنم، بر شما زدم ، لیکن [از خطا و نافرمانى ]باز نایستادید. آیا مى خواهید که با شمشیرم شما را بزنم؟ بدانید که من مى دانم شما چه مى خواهید و چه چیز کجى شما را درست مى گرداند، اما من اصلاح شما را به بهاى تباه کردن خودم نمى خرم. بلکه خداوند گروهى را بر شما مسلّط گرداند که انتقام مرا از شما بگیرند و نه دنیایى برایتان بماند که از آن بهره و لذّت برید و نه آخرتى که سوى آن رهسپار شوید. نفرین و مرگ باد بر اهل دوزخ.

 

 


--------------------------------------------------------------------------------

1-نهج البلاغة: الخطبة69.

2-الإرشاد  شیخ مفید : ج 1ص 281.

3- الکافی : ج 8 ص 361 ح 551.

 

 

 


پشتوانه های محکم سنت ازدواج در عقل و فطرت بشری

پشتوانه های محکم سنت ازدواج در عقل و فطرت بشری

ازدواج از سنتهای رایج بین تمام ملتها و اقوام با  عقاید , ادیان و فرهنگ های گوناگون است . هر چند ادیان آسمانی بر آن تاکید کرده اند اما این امر از پشتوانه های دیگری نیز برخوردار بوده است به گونه ای که اغلب اقوام  بدوی و بی فرهنگ و بی تمدن نیز بدان پایبند بوده اند و این امر نشان از آن دارد که عقل بشری به فواید و آثار و کارکردهای موثر آن در زندگی خود پی برده است و خداوند با قرار دادن این ویژگی ها در ازدواج  بشر را به سوی آن سوق داده است . هر چند انحراف از مسیر صحیح ازدواج  کم و بیش در بین جوامع بشری وجود داشته اما در آن حد نبوده که آن را از سنتهای زندگی بشری حذف کند و همیشه این سنت با پشت سر گذاشتن فراز و نشیب ها دو باره جایگاه خود را باز یافته است . نمونه تاریخی بسیار مشهور این انحراف ماجرای قوم لوط است که دچار عذاب الاهی شدند در دوران معاصر نیز با رواج تفکر مادی گری , انسان محوری و فرد گرایی این سنت با چالش عمده ای روبرو است [1]اما باید توجه داشت که تجربه نشان داده این سنت به خاطر کارکردها و نقش بسیار حیاتی در زندگی بشر این توانایی را دارد که بحران های این چنینی را پشت سر بگذارد .

هدف از طرح این بحث , توجه دادن خوانندگان به اشارات امام رضا علیه السلام  بدین پشتوانه هاست که در ضمن یک خطبه خواستگاری [2]بیان داشته اند .

ایشان  می فرمایند :

اگر در زمینه ازدواج و دامادی آیات قرآنی محکم و روشن  ,  سنت پیروی شده پیامبر (ص) و سخنان مشهور رسیده از ایشان هم  نبود  باز  سنت ازدواج از بین نمی رفت چرا که این سنت از پشتوانه های دیگری برخوردار است . خداوند در ازدواج آثار و فواید فراوانی قرار داده است که در گرفتاری ها و پیش آمدهای روزگار به کار می آیند  مانند ؛

نیکی کردن به نزدیکان و بستگان

نزدیک شدن به غریبه ها و افراد دور ( ملحق کردن غریبه ها به جمع نزدیکان و وابستگان )

به دست آوردن قلبها (الفت گرفتن قلب افراد با یکدیگر)

 بهم آمیختگی حق ها (نزدیک شدن حق ها به همدیگر )

افزایش افراد یک خاندان ( از طریق وصلت با یک خانواده دیگر )

اضافه شدن آمار فرزندان یک خاندان از طریق تولید مثل

این گونه امور باعث می شوند تا خردمندان بدان راغب ,  درست اندیشان و موفقان به سویش  شتابان  و زیرکان هوشیار به آن حریص باشند .

حال که خداوند چنین آثار و فوایدی را در ازدواج قرار داده که هر انسان عاقل و خردمند را به سوی آن می کشاند شایسته ترین مردم برای بندگی خدا و تقرب به او کسی خواهد بود که از این خواست الاهی [3]بنهفته در شعور انسانی پیروی کند و این قانون الهی را  استحکام بخشد و  خواست خداوند در ایجاد گرایش عقلانی و فطری به ازدواج در تکوین نظام هستی را بپذیرد و با عمل خود آن را تایید کند و به پاداش او امید داشته باشد .

متن حدیث

الکافی : أحمد بن محمد ، عن معاویة بن حکیم قال : خطب الرضا  علیه السلام  هذه الخطبة :

الحمد لله الذی حمد فی الکتاب نفسه ...لو لم یکن فی المناکحة والمصاهرة آیة محکمة ولا سنة متبعة ولا أثر مستفیض لکان فیما جعل الله من بر القریب وتقریب البعید وتألیف القلوب ، وتشبیک الحقوق وتکثیر العدد وتوفیر الولد لنوائب الدهر وحوادث الامور ما یرغب فی دونه العاقل اللبیب ویسارع إلیه الموفق المصیب ویحرص علیه الادیب الاریب فأولى الناس بالله من اتبع أمره وأنفذ حکمه وأمضى قضاءه و رجا جزاءه ....

آدرس 

کافی , شیخ کلینی ج 5   ص 373 ح 7 ,

مکارم الاخلاق  , ابو نصر حسن به فضل طبرسی ,  ج 1 ص  449  ,

المهذب البارع , ابن فهد الحلی , ج 3   ص 174 ,

عوالی اللئالی , ابن ابی جمهور الأحسائی , ج 3   ص 297 .

 

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . در دوران معاصر برخی جریانهای ضد مذهبی مثل کمونیسم به شدت با آن مبازه کردند و حتی به زندگی های اشتراکی به جای زندگی خانوادگی و زناشویی روی آوردند که البته در همه مناطق تحت حاکمیت آنان این شیوه به یک اندازه نبود اما نه این شیوه و نه کمونیسم نتوانست در برابر خواستهای طبیعی و فطری بشری مقاومت کند و به مرور از جریان زندگی بشر خارج شدند .  در مورد مدل غربی که به شکل ملایم تری با سنت الهی و فطری ازدواج  درگیر است و به مرور بخش زیادی از افراد جوامع بشری را از سایه سار این سنت حیاتی و تاثیر گذار محروم کرده است نیز می توان پیش بینی کرد که در آینده بشر به اشتباه خود در این باره پی ببرد و بدین سنت حسنه بازگردد .  

[2] .  در صدر اسلام مرسوم بود که در جلسه خواستگاری کسی که برای داماد , عروس را خواستگاری می کرد در جلسه رسمی خواستگاری  خطبه می خواند . این خطبه سخنان کوتاهی بود که در مقدمه آن سخنران به مسایلی چون حمد و ثنای الهی , گواهی به یگانگی خدا و رسالت حضرت محمد (ص) و ... می پرداخت و در حقیقت بر اعتقاد به اساسی ترین باورهای دینی تصریح می کرد و در ادامه مسایل دیگری چون ویژگی های داماد و خانواده او و ...را مطرح می کرد و در خاتمه خواستگاری داماد از عروس عنوان می شد . گفتنی است آنچه امروزه در مراسم  ازدواج به عنوان خطبه عقد مطرح است پیروی از همین سنت است که با کمی جابجایی روبرو شده است یعنی از مجلس خواستگاری به مجلس عقد انتقال یافته است .

[3] . این فرمان الهی  در بستر دریافت عقلی از کارایی و نقش مهم ازدواج  , قابل درک است .

 


اشاره به وجود فرهنگ انتظار برای منجى موعود در ملل و امم دیگر

در روایتی که از امیر المومنین علی علیه السلام نقل شده ایشان امام زمان را همان  منجی مورد انتظار تمام ملتها و مکتبها می دانند .

این روایت در کتاب دلائل الامامة  محمد بن جریر طبری شیعی چنین آمده است  :

أخبرنی أبو الحسین محمد بن هارون ، قال : حدثنا أبی هارون بن موسى ( رضی اللَّه عنه ) ، قال : حدثنا محمد بن جریر الطبری ، قال : حدثنا عیسى بن عبد الرحمن ، قال : أخبرنا الحسن بن الحسین العرنی ، قال : حدثنا یحیى بن یعلى الاسلمی وعلی بن القاسم الکندی ویحیى بن المساور ، عن علی بن المساور ، عن علی ابن الحزور ، عن الاصبغ بن نباتة ، قال : کنا مع علی علیه السلام بالبصرة ، وهو على بغلة رسول اللَّه صلى الله علیه وآله  ، وقد اجتمع حوله أصحاب محمد صلى الله علیه وآله  ، فقال : ... المهدی منا فی آخر الزمان ، لم یکن فی امة من الامم مهدیا ینتظر غیره .

ترجمه

امیر المومنین _در حالی که بر مرکب پیامبر سوار بودند و صحابه پیامبر گرد ایشان جمع بودند _ فرمودند : مهدی ما در آخر الزمان ظهور خواهد کرد . او همانی است که دیگر ملتها نیز به عنوان موعود و منجی در انتظارش به سر می برند .

آدرس :  دلائل الامامة ، طبری  : ص  478 حدیث  470 / 74






در این وبلاگ
در کل اینترنت